* #حضرت_خدیجه 💠 شرافت حضرت خدیجه سلاماللهعلیها 🔻حضرت (نبی اکرم) همیشه به یاد حضرت خدیجه بودند. یک بار به مناسبتی حرف از حضرت خدیجه پیش آمد يک دفعه رنگ چهره رسول خدا تغيير کرد! گفتند: چه شد يا رسول الله؟ گفتند: یاد خدیجه افتادم! يکي از زنهاي رسول خدا گفت: يا رسول الله او يک پيرزن بود، الان شما زنهای …
ادامه نوشته »💠آرزوی شهادت
💠آرزوی شهادت همسرش ادامه داد: تو روستا که بودیم با هم توی یک اتاق میخوابیدیم. یه شب نیمه های شب بود که علی آقا سراسیمه از خواب پرید و فریاد زد پریدم و گفتم چیه چی شده؟! علی جان چرا این وقت شب داد و فریاد راه انداختی!؟ خواب دیدم تو جبهه سرم از بدنم جدا شده!! علی جان بخواب …
ادامه نوشته »در جريان پخش کوپن در اوایل انقلاب،
در جريان پخش کوپن در اوایل انقلاب، به یک پیرزن کوپن ارزاق نرسید، به او گفتند فردا برایت می آوریم اما او با عصبانیت، آب دهان خود را به صورت آن جوان انداخت که يكي از معلمان و بسیجیان همدان بود! اطرافیان می خواستند با این پیر زن برخورد کنند اما او اجازه نداد و گفت: والکاظمین الغیظ… او خشم …
ادامه نوشته »جدایی از دنیا
جدایی از دنیا فیتیله ی بخاری علاء الدین را بالا دادم و خودم را کشیدم زیر پتو علی از جایش بلند شد و رفت سمت هال. کجا میری علی جان؟ چیزی لازم داری؟ نه تو بخواب… چشم هایم گرم خواب بود. دقایقی گذشت اما علی پیدایش نشد! هر طوری بود خودم را از گرمای تشک رها کردم و به سمت …
ادامه نوشته »عبادت بی فکر
عبادت بی فکر 🔹همانا عبادت، بدن را کاملا پیرو نفس میگرداند، پس با اینهمه اگر نفس بافکر به آستانه ی حق روی کند، انسان با تمام وجود بر حق روی آورده ملازم او میگردد. و گرنه عبادتِ(بی فکر) موجب شقاوتِ (عابد) میشود،همانگونه که خداوند(عزّ وجلّ) فرماید: پس وای بر نمازگزارانی که از نمازِ خود غافلند. 📚نور علی نور 🔸 علامه …
ادامه نوشته »#صبحتبخیرمولایمن
#صبحتبخیرمولایمن 🏝مهدی جان در آشوب فتنه و بلا عدهای تو را گم میکنند و عدهای تو را پیدا میکنند … ما را از عاشقان یابنده خود قرار بده!!🏝 سلام بر تو در تمام آنات و دقایق شب و سرتاسر روز سلام بر تو اى بهجاى مانده از طرف خدا در روى زمین، سلام بر تو اى پیمان محکم خدا که …
ادامه نوشته »دختری بودم در خانواده معمولی و پایبند حداقلی به مسائل دینی.
دختری بودم در خانواده معمولی و پایبند حداقلی به مسائل دینی. ده سال قبل پایم به دانشگاه باز شده بود و در معرض شبهات مختلف در زمینه دین قرار گرفتم. اعتقادات قوی نداشتم و کمی تحت تاثیر قرار گرفتم. بد حجاب نبودم ولی گاهی آرایش میکردم و رابطه دوستی با پسرها را گناه نمیداستم! تا اینکه پایم لغزید و من …
ادامه نوشته »من در سمت چپ خود زنانی را دیدم که با موهای سرشان آویزان بودند
من در سمت چپ خود زنانی را دیدم که با موهای سرشان آویزان بودند من بعد از جدايي روح از بدن، در جايي قرار گرفتم و به مرور اعمالم را مشاهده کردم. کوچکترين کارهايي که فکر نمي کردم اهميت داشته باشد به من نشان داده شد. هيچکس مرا به خاطر اشتباهاتم سرزنش نمي کرد، بلکه خودم از درون به خاطر …
ادامه نوشته »شهید احمد بیابانی
شهید احمد بیابانی تمام بدنش جای چاقو بود و دعوا کردن یکی از برنامه های همیشگی او بود. در کنار تمام زشتی ها به عزای امام حسین(ع) و احترام به والدین بسیار اهمیت ميداد.بعد از انقلاب مدتی سر به راه شد اما…. دادسرای شهر ری به دنبال او بود. مجازاتش قطعا اعدام بود. خیلی ها به او توصیه کردند فرار …
ادامه نوشته »برادرش میگفت: آخرین بار که احمد
برادرش میگفت: آخرین بار که احمد با تهران تماس گرفت به من گفت: پاشو بیا جبهه دارم میرم کربلا گفتم من هفته دیگه میام گفت: دیره، تا اون موقع من رفتم و احمد رفت کربلا… با انفجار خودروی فرماندهی، احمد و سردار حاجی بابا در آتش عشق الهی سوختند. ✅در روز شهادتش به یادش باشیم اینجا هم مزار شهید احمد …
ادامه نوشته »