فصل 15. معناى قدرت و اراده خدا
قدرت خداى متعال عبارت است از اينكه : ذات خداوند ذاتا به گونه اى است كه به خاطر علم او به نظام خير – علمى كه عين ذات اوست – موجودات از او صادر مى شوند. و در معناى قدرت چيزى جز تعين پيدا نمودن فعل به سبب مشيت اعتبار نمى شود، خواه مشيت قابل تغيير باشد يا نه . پس قادر كسى است كه اگر بخواهد انجام مى دهد و اگر نخواهد انجام نمى دهد، خواه خواسته باشد و دائما فعل از او سر زده باشد يا نخواسته و فعل هم انجام نداده باشد. و صحت قضيه شرطيه به اين نيست كه هر دو طرف قضيه صادق باشد، بلكه جايز است كه يكى از طرفين يا هر دو طرف آن كاذب باشد – چنانكه در جاى خودش تحقيق شده است
اراده خداى سبحان نسبت به خودش عبارت از اين است كه : ذات او بذاته ، داعى صدور موجودات از او بر وجه خير و صلاح است به خاطر علمى كه به نظام اصلح و بهتر دارد، پس چون موجودات به او نسبت داده شوند از آن جهت كه صادر از علم او مى باشند، علم خداوند به اين اعتبار ((قدرت )) خواهد برد. و هرگاه موجودات به او نسبت داده شوند از آن جهت كه علم خداوند كافى است در صدور آنها، علم خداوند به اين اعتبار ((اراده )) خواهد بود.
و عدم اراده خداى سبحان نسبت به شرور – با توجه به اينكه علم او به همه چيز احاطه دارد (و شرور هم چيزى هستند پس بايد اراده شده باشند) – با اين مطلب كه اراده خداوند نسبت به خير عين علم اوست منافات ندارد، زيرا كه موقعيت اراده او نسبت به صفت علم عينا مثل موقعيت سمع و بصر است ، و همان طور كه سمع ، سمع است براى هر مسموعى نه براى هر چيز، و بصر، بصر است در مقايسه با هر مبصرى نه براى هر چيز، همچنين است اراده حقه خداوند. بنابراين ذات خداى سبحان علم به هر چيز ممكن ، اراده است براى هر خير ممكن ، سمع است براى هر چيز شنيدنى ، بصر است براى هر چيزى ديدنى ، و قدرت است بر هر چيز مقدورى (كه قابل تعلق قدرت به آن باشد.)
با اينكه شرور نيز بالعرض (نه بالذات ) مورد اراده و قضاى الهى هستند، به اين معنا كه شرور لوازم خيراتى هستند كه بر آنها غالب است هر چند كه ذاتا يعنى از آن جهت كه شرورند مورد اراده واقع نيستند. و شرور از آن جهت كه تابع خيرانند (به اعتبارى ) هم خيراند و هم مراد، همان طور كه معلوم اند، از اين رو از حيطه اراده خارج نمى باشند چنانكه از حيطه علم نيز بيرون نيستند.