عدم شمول بركات نماز پيامبر صلى الله عليه و آله بر كافران

آيه 36 : عدم شمول بركات نماز پيامبر صلى الله عليه و آله بر  كافران
و لا تصل على احد منهم مات ابدا و لا تقم على قبره انهم كفروا بالله و رسوله و ماتوا و هم فاسقون (211)
ترجمه : بر مرده هيچ يك از آنها نماز بخوان و كنار قبرشان نمان ، چون به خدا و رسولش كافر شدند ،و در حال مردند .
تفسير آيه
خداوند دراين آيه روشى محكم تر در برابر منافقان را اعلام مى كند،پس از آنكه باتخلف صريح از شركت در ميدان جهاد پرده ها
را دريدند،و كارشان بر ملا شد،خداوند به پيامبرش دستور مى دهد روش صحيح تر و محكم ترى در برابر آنها اتخاذ كند تا براى هميشه فكر نفاق و منافق گرى از مغزهاى ديگران برچيده شود، و منافقان نيرز بدانند در جامعه اسلامى محلى است براى آنها وجود داشت لذا مى فرمايد ((بر هيچيك از آنها (منافقان ) كه از دنيا مى روند،نماز مگزار )) (ولا تصل على احد منهم ماتابدا))وهيچگاه دركنار قبر او براى طلب آمرزش واستغفار نايست ))) (و لا تقم على قبره )
درحقيقت اين يكنوع مبارزه منفى ، و در عين حال موثر در برابر گروه منافقان است ، زيرابه جهانى پيامبر صلى الله عليه و آله نمى توانست رسما دستور قتل آنها وپاكسازى ميحط جامعه اسلامى را از اين طريق صادر كند،ولى مبارزات منفى به حد كافى در بى اعتبار ساختن آنان ،وانزوا و طردشان از جامعه اسلامى اثر مى گذارد زيرا مى دانيم يك فرد مومن راستين ،هم در حال حيات و هم پس از مرگ محترم است به همين دليل در برنامه هاى اسلامى دستور غسل و كفن و نماز دفن او داده شده است كه با احترام هر چه بيشتر، با تشريفات خاصى او را به خاك بسپارند،و حتى پس از دفن در كنار قبر او بيايند و براى گناهان ولغزشهاى احتمالى او از خداوند طلب بخشش كنند عدم انجام مراسم درباره يك فرد به معنى طرد او از جامعه اسلامى است ، و اگر اين طرد كننده شخص پيامبر صلى الله عليه و آله بوده باشد،ضربه اى سخت و سنگين به حيثيت چنين فرد مطرود وارد خواهد آمد در حقيقت اين يك برنامه مبارزه حساب شده در برابر گروه منافقان در آن زمان بود كه امروز هم مسلمانان بايد از رزشهاى مشابه به آن استفاده كنند.
يعنى مادامى كه افراد اظهار اسلام مى كنند و به ظواهر اسلام پاى بندند بايد معامله يك مسلمان با آنها كرد هر چه باطنشان طور ديگرى باشد ولى اگر پرده ها را دريدند و نفاق خود را ظاهر كردند بايد با آنها همانند بيگانگان از اسلام رفتار كرد.
و در پايان آيه بار ديگر دليل اين دستور را روشن مى سازد و مى فرمايد ((اين حكم به خاطر آن است كه آنها به خدا و پيامبرش كافر شدند (انهم كفروا بالله و رسوله ) (( و در حالى كه فاسق ومخالف فرمان خدا بودند از دنيا رفتند )) نه از كرده خود پشيمان شدند و نه با آب توبه لكه هاى گناه را از دامان شستند (و ماتوا و هم فاسقون )(212)
دونكته
1- درباره شان نزول آيه روايات متعددى وارد شده است ، كه خالى از اختلاف نيست از بعضى از اين روايات استفاده مى شود كه پيامبر صلى الله عليه و آله هنگامى كه عبدالله بن ابى ( منافق مشهور))از دنيا رفت براو نماز گزارد،و كنار قبر او ايستاد و دعا كرد، حتى پيراهن خود را به عنوان كفن بر او پوشانيد، سپس آيه فوق نازل شد و پيامبر صلى الله عليه و آله را از تكرار اين در حالى كه از بعضى ديگر از روايات بر مى آيد كه پيامبر صلى الله عليه و آله تصميم داشت نماز بر او بگذارد، جبرئيل نازل شد و اين آيه را بر او خواند و او از اين كار باز داشت .
بعضى ديگر چنين مى گويند كه پيامبر صلى الله عليه و آله به نماز بر او گذارد و تصميم بر اين كار داشت ، بلكه تنها پيراهن خود را براى تشويق قبيله (( عبدالله ))فرستاد،تا به عنوان كفن در تن او كنند و هنگامى كه پرسيدند چرا چنين اقدامى فرموديد در حالى كه او مردى بى ايمانى است ؟ گفت پيراهن من باعث نجات او از عذاب الهى خواهد شد ،ولى من اميدوارم كه به خاطر اين عمل گروه زيادى مسلمان شوند، و چنين نيز شد كه پس از اين جريان عده فراوانى از قبيله خزرج مسلمان گشتند.
از آنجا كه اين روايات با هم اختلاف فراوان دارد ما از ذكر آنها به عنوان يك شان نزول صرف نظر كرديم به خصوص اينكه طبق گفته بعضى از مفسران بزرگ مرگ (( عبدالله بن ابى )) در سنه 9 هجرى واقع شد در حالى كه آيات فوق در حدود سال 8 هجرى نازل شده است . (213)
ولى آنچه جاى انكار نيست اين است كه از لحن آيه چنين بر مى آيد كه پيامبر صلى الله عليه و آله قبل از نزول اين آيه بر منافقان نماز مى گزارد،و بركنار قبر آنها توقف مى كرد، چرا كه آنها ظاهرا مسلمان بودند (214) ولى پس از نزول اين آيه قطع اين برنامه براى هميشه تعطيل شد.
2- از آيه فوق همچنين استفاده مى شود كه ايستادن در كنار قبور مومنان و دعا بر آنها جايز است ،زيرا نهى در آيه مخصوص به منافقان است ،بنابراين مفهوم آيه اين است كه زيارت قبور مومنان يعنى ايستادن كنار قبرهاى آنان و دعا كردن جايز است ولى آيه فوق درباره اين موضوع كه آيا مى توان به قبور آنها توسل جست و به بركت آنان از خدا حاجتى تقاضا كرد؟ سكوت دارد، هر چند مجاز بودن اين موضوع از نظر روايت اسلامى مسلم است . (215)
داستان آيه 36
كافران از نماز پيامبر صلى الله عليه و آله خيرى نمى برند
سال نهم هجرى ،رسول خدا صلى الله عليه و آله در مدينه بود مردم گروه گروه به مدينه مى آمدند و در محضر آن حضرت مسلمان مى شدند ازجمله گروهى از طائفه ((ثقيف )) ساكن طائف آمدند،پس از گفتگو،پيامبر صلى الله عليه و آله به آنها فرمود:يكى از دستورات اسلام نماز است وبايد نماز بخوانيد )) آنها گفتند:(( ما خم نمى شويم ، زيرا اين كار براى ما يك نوع ننگ و عار است . ))
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: ((لا خير دين ليس فيه ركوع ولا سجود )) دينى كه در آن ركوع و سجود نباشد، خيرى ندارد به گفته بعضى از مفسران آيه 48 سوره مرسلات در رد آنها با اين تعبير نازل شد :(و اذا قيل لهم اركعوا لا يركعون ) و چون به آنها گويند ركوع كنيد،ركوع نكنند. (216)
پس بركات نماز پيامبر صلى الله عليه و آله شامل نمى شود،چون وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله به آنها خطاب كرد ركوع ، و سجده كنيد آنها قبول نكردند و آن را مايه ننگ و عار مى دانستند و در حاليكه يكى از دستورات خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله اقامه نماز است كه آنها گوش به فرامين آنحضرت نداند و مشمول عنايتش واقع نشدند .

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.