باب هفتم : در افعال و قضا و قدر خداوند – جل ذكره – (329)
ان ربكم الله الذى خلق السموات و الارض فى سنة ايام ثم استوى على العرش يغشى الليل النهار يطلبه حثيثا و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بامره الا له الخلق و الامر تبارك الله رب العالمين .
(اعراف /54)
((پروردگار شما الله است همان كه آسمانها و زمين را در شش روز (نوبت ، دوره ) آفريد سپس بر عرش قرار گرفت ، شب را در روز مى پوشاند كه (روز) مسخر فرمان خود نموده ، هان كه او راست آفرينش و فرمانروايى (عالم خلق و امر) بزرگ و پر بركت است خداوند، آن پروردگار جهانيان )).
فصل 1. صادر اول يا نخستين آفريده
خداى سبحان نخستين چيزى را كه آفريد جوهرى است شريف ، ملكوتى ، روحانى و وجدانى (وحدانى ؟) داراى وجوه متعدد و جهات مختلف كه به هر وجه و جهتى يكى از اسماء الهى را داراست . از همين رو نام آن در شرع مقدس ، گوناگون آمده :
1 – عقل ، در اين فرمايش پيامبر صلى الله عليه و آله كه : ((نخستين چيزى كه خدا آفريد عقل بود)).(330)
2 – قلم ، در اين فرمايش آن حضرت كه : ((نخستين چيزى كه خدا آفريد قلم بود.)) (331) زيرا خداوند صور علميه را به توسط آن بر الواح نفوس به ويژه بر نفس كلى كه لوح اعظم است نقش بست و افاضه نمود، چنانكه فرموده : ((بخوان كه پروردگار تو ارجمند است . آن كه با قلم آموخت . انسان را آنچه نمى دانست بياموخت .)) (332)
از امام صادق عليه السلام درباره لوح و قلم پرسش شد، فرمود: ((آنها دو فرشته اند)).(333)
3 – روح ، در اين فرمايش آن حضرت كه : ((نخستين چيزى كه خدا آفريد روح من بود)).(334) زيرا خداى بزرگ به توسط آن حيات را به هر زنده اى افاضه نموده است . حضرت اين روح را به خود نسبت داده (روح من ) چرا كه وى به مقام روح اول مبعوث شده است ، چنانكه خدا مى فرمايد: يوم يقوم الروح و الملائكة (335) ((روزى كه روح و فرشتگان برخيزند.))
از امام صادق عليه السلام درباره اين آيه : ((و اين چنين روحى از امر خودمان را به تو وحى كرديم ))(336) پرسش شد، فرمود: روح يكى از آفريده هاى خداست بزرگتر از جبرئيل و ميكائيل . اين روح با رسول خدا صلى الله عليه و آله بود و براى او خبر مى آورد و حضرتش را يارى مى داد، و پس از آن حضرت همراه امامان است )). و در روايت ديگرى افزوده : ((و آن از عالم ملكوت مى باشد)).
در روايت ديگرى است : ((آن روح با هيچ يك از گذشتگان جز محمد صلى الله عليه و آله نبوده ، و حال با امامان عليهم السلام است و آنان را توفيق داده و يارى مى رساند)). و در روايت ديگرى است : ((آنگونه نيست كه هرگاه جستجو شود يافت شود)). و نيز: ((از آن گاه كه خدا آن روح را بر محمد صلى الله عليه و آله فرو فرستاده به آسمان بالا نرفته و حال در ميان ماست )). و نيز: ((به آن حضرت عرض شد: آيا روح همان جبرئيل نيست ؟ فرمود: جبرئيل از فرشتگان است ، و روح آفريده اى است بزرگتر از فرشتگان . مگر خدا نمى فرمايد: (((در شب قدر) فرشتگان و روح فرود مى آيند))؟ (كه روح را جداى از فرشتگان نام برده است ).
احاديث فوق همه در كتاب ((بصائر الدرجات )) محمد بن حسن صفار با سندهاى متصل روايت شده است .(337)
(اين بيانات همه از جهت وحدت آن روح بود) و از جهت كثرت آن ، رسول خدا صلى الله عليه و آله فرموده است : ((نخستين چيزى كه خدا آفريد ارواح ما بود، سپس فرشتگان را آفريد)).(338) و فرمود: ((خداوند ارواح را پيش از اجساد آفريد.))(339) و از مولايمان اميرمؤ منان عليه السلام روايت است كه : ((روح يكى از فرشتگان است داراى هفتاد هزار صورت ، كه در هر صورت هفتاد هزار زبان و در هر زبانى هفتاد هزار لغت وجود دارد و او خدا را با تمام اين لغات تسبيح مى گويد: و تا روز قيامت به هر تسبيحى فرشته اى آفريده مى شود كه با ساير فرشتگان به پرواز در مى آيد.))(340)
4 – نور، در اين فرمايش آن حضرت كه : ((نخستين چيزى كه خدا آفريد نور من بود. زيرا آسمانها و زمين به واسطه آن نورانى شد))(341) و وجه نسبت اين نور به خود همان است كه در بحث روح گذشت .
5 – اسم ، در آيه : سبح اسم ربك الاعلى . (342) ((نام پروردگار برتر خود را تسبيح گوى )). و آيه : تبارك اسم ربك ذى الجلال و الاكرام (343) ((والا پربركت است نام پروردگار صاحب جلال و اكرام تو)). زيرا اين اسم مظهر اسماء حسناى خدا و مشتمل بر تمام آنها، بلكه اسم اعظم خداست كه بسى بزرگ و والا و ارجمند است .
6 – يمين ، در آيه و السموات مطويات بيمينه (344). ((و آسمانها با يمين (دست راست ) او پيچيده و جمع مى شوند)).
7 – يد، در آيه يدالله فوق ايديهم (345). ((دست خدا بالاى همه دستهاست )). زيرا آن جوهر و حقيقت به منزله دست خدا در آفرينش عالم است .
و به اعتبار كثرتش فرموده : و السماء بنيناها بايد (346) ((و آسمان را با دستهاى خود بنا كرديم )). و فرموده : انا خلقنا لهم مما عملت ايدينا انعاما. (347) (( (آيا نديدند كه ) ما از عملكرد دستهاى خود چهارپايانى را براى آنان آفريديم ؟)). پس خداى سبحان را دستهايى است كه اعضاى جسمانى نيست بلكه ذوات عاقل روحانيى مى باشند كه به فرمان او كار مى كنند.
8 – حجب نورانى ، در فرمايش پيامبر صلى الله عليه و آله كه : ((خدا را هفتاد و هفت حجاب از نور است ، اگر آنها را كنار زند اشراقات وجه او هر چه را بدو بنگرد خواهد سوخت ))(348) اين بيان به اعتبار كثرت آن است . و در روايتى است كه : ((اين حجابها از نور و ظلمتند))(349). و آن اشاره به جهات مختلف آن به علاوه اجسام و جسمانياتى است كه از آن و به خاطر آن آفريده شده اند.
شايد وجه نامگذارى آن به حجابها اين باشد كه در گذشته گفتيم ((آفريدگان حجاب پروردگارند))، چنانچه مولايمان امام كاظم عليه السلام فرمود: ((ميان او و آفريدگانش حجابى جز آفريدگان نيست )).(350)
9 و 10 – عرش و كرسى ، چنانچه در حديث خواهد آمد.(351)
اما اينكه وارد شده است كه : ((نخستين چيزى كه خدا آفريده آب بود))(352)، منظور اولين مخلوق از عالم اجسام است ، و مراد از آب ماده اجسام و آن چيزى است كه قوام اجسام به آن است . و از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت است كه : ((نخستين چيزى كه خدا آفريد گوهرى بود كه با ديد هيبت بدان نظر كرد پس اجزايش ذوب شده و به صورت آب در آمد. آب به حركت آمده ، كفى روى آن بر آمد و دودى از آن برخاست ، پس آسمانها را از آن دود و زمين ها را از آن كف بيافريد))(353).
و در ((كافى )) از مولايمان امام باقر عليه السلام نظير آن آمده ، و آن اشاره به چگونگى تكثر يافتن آن مى باشد كه درباره اش سخن خواهيم گفت . و شايد دليل اينكه آن اجزايى را كه ذوب شده به نام ((آب )) ناميد آن باشد كه از آب سيلان داشته و به راحتى اشكال مختلف به خود مى پذيرد، زيرا تمام مخلوقات جسمانى با آن و به واسطه آن آفريده شده است .
(و نيز از پشت كردن و روآوردن آن (عقل ) سخن رفته است ، چنانكه در ((كافى )) با سند خود مولايمان امام صادق عليه السلام روايت كرده است كه : ((همانا خداوند عقل را – كه نخستين آفريده روحانى است – از سمت راست عرش و از نور خود آفريد، پس به او گفت : پشت كن ! پشت كرد؛ سپس به او فرمود: پيش بيا! پيش آمد. سپس خداى متعال فرمود: تو را آفريده اى بزرگ آفريدم و تو را بر تمام آفريده هايم گرامى داشتم . سپس جهل را از درياى تلخ و شور به صورت تاريك و ظلمانى آفريد، پس به او گفت : پشت كن ! پشت كرد؛ سپس گفت : پيش بيا! پيش نيامد. خدا به او فرمود: تكبر ورزيدى ؟! پس او را از خود راند…))(354). و در روايت ديگرى پس از ذكر اقبال و ادبار آن آمده كه فرمود: ((آفريده اى بهتر از تو نيافريدم ؛ به سبب تو مى بخشم و به سبب تو منع مى دارم ))(355). و در روايت ديگرى است كه : ((و به سبب تو پاداش مى دهم و به سبب تو كيفر مى كنم ))(356). و مراد از رو كردن و پشت كردن آن جدا مشكل است و اين كتاب تاب ذكر آن را ندارد و ما در كتاب ((عين اليقين )) به طور كافى شرح داده ايم ).
و در كتاب ((توحيد)) با سند خود از مولايمان امام باقر عليه السلام روايت است كه : ((نخستين چيزى كه از ميان آفريدگان خود آفريد چيزى بود كه تمام اشيا از آن است ، يعنى آب . عرض شد: پس چيز را از ((چيز)) آفريده بود هيچ گاه آن را انقطاعى نبود (و بايد قبل از آفرينش هر چيز، چيز ديگرى وجود مى داشت ) و در اين صورت پيوسته خدا بود و همراه او هم چيزى بود، و حال آنكه خدا بود و هيچ چيزى نبود، پس آن چيزى را كه تمام چيزها از آن است آفريد و آن آب بود))(357).