فصل 3. فرشتگان يا قواى نباتى
در گياه بايد فرشته اى باشد كه در ابعاد سه گانه آن (طول و عرض و عمق يا ضخامت ) به نسبت شايسته و معينى بيفزايد تا به كمال رشد و نمو خود برسد. و نيز فرشته ديگرى كه اضافه و زيادى آن را از ماده اش قطع كند تا بتواند مبداء فرد ديگرى باشد. و چون كار فرشته نخست موقوف بر تغذى است ، ناگزير بايد هفت فرشته ديگر در اين كار در خدمت وى باشند:
1 – فرشته اى كه غذا را به نزديك جسم متغذى جذب كند، زيرا ممكن نيست غذا به خودى خود همه اطراف برسد، از آن رو كه غذا يا سنگين است و به اطراف بالا نمى رسد، و يا سبك است و به اطراف پايين نمى رسد.
2 – فرشته اى كه غذا را در كنار جسم متغذى نگاه دارد، زيرا غذا در آغاز مشابهت دورى با جسم دارد، ناگزير بايد استحاله يابد و تغيير ماهيت دهد تا شباهت حاصل آيد. استحاله و تغيير ماهيت حركت است و حركت هم در زمان واقع مى شود، ناچار در مثل چنين چيزى زمانى بايد تا استحاله و شباهت حاصل گردد.
3 – فرشته اى كه صورت را از غذا بگيرد و جدا كند، زيرا شباهت يافتن غذا به عضو مورد نظر زمانى حاصل مى شود كه استعداد قريبى براى پذيرش صورت عضوى پيدا كند، از اين رو ناگزير فرشته اى بايد تا اين استعداد را در آن ايجاد و تقريب نمايد.
4 – فرشته اى كه صورت آن عضو را بر غذا بپوشاند، زيرا دادن صورت غير از انتزاع آن است و بودن آن غير از فساد آن .
5 – فرشته اى كه آن مقدار غذا را كه شباهت پذير نيست دفع نمايد و گرنه موجب بسته شدن منافذ و سنگينى بدن بلكه تباهى و تباه آورى مى شود به ويژه در حيوان .
6 – فرشته اى كه آنچه را به صورت عضو به دست آورده به عضو مورد نظر الصاق نمايد تا از هم جدا نباشند.
7 – فرشته اى كه مقدارى را كه بايد الصاق شود بداند و اندازه گيرى نمايد.
اين فرشتگان در عرف جمهور (علماى طبيعى ) ((قوا نيروها)) ناميده مى شوند. آن كه بهابعاد مى افزايد ((قوه ناميه ))، آن كه زيادى را مى برد و جدا مى سازد (تا شخصديگرى به وجود آيد) ((قوه مولده )) و خدمتكاران ديگر ((قوه جاذبه ))، ((قوه ماسكه ))،((قوه هاضمه ))، ((قوه دافعه )) و همگى به نام ((قوه غاذيه )) ناميده مى شوند.