فصل 3. انواع ديگرى از فرشتگان
گروهى ديگر از فرشتگان ساكنان و گنجوران بهشتهايند. در شرح نهج البلاغة گويد:
((فرشتگان ساكن در بهشت فرشتگانى اند كه در نزد پروردگارند و از پرستش او تكبر و گردنفرازى نمى كنند و هرگز خسته نمى شوند، شب و روز تسبيح مى گويند و سستى به خود راه نمى دهند. (723) و آنهايند كه با بندگان صالح خدا با مهر و دوستى روبرو مى شوند و آنان را به بهشت مژده مى دهند.
بيان مطلب كه : انسان فرمانبردار چون كاملا فرمانبردار شد و در صورت انسانى به نهايت رسيد و با اعمال شايسته و كارهاى پاكيزه اى كه انجام مى دهد شايستگى صورت ملكى و رتبه آسمانى پيدا كرد، فرشتگان طيب و پاكيزه او را با مهر و رحمت و مهربانى ديدار مى كنند و او را در فضايى آكنده از آسايش و خوشى در آغوش مى گيرند و او را چون قابله ها و دايگان كودكان شاهان ، در فاخرترين و خوشبوترين چيزهاى دنيا مانند دستارهايى از حرير نازك و ستبر با شادى و سرور مى گيرند و او را از برابر بهشت عبور مى دهند، و او از سرور و بهجت چيزها مى بيند كه هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و بر قلب هيچ بشرى خطور نكرده است ، و در كنار آن فرشتگان به صورت عالمى دراك باقى مى ماند، كه اين بخششى نابريدنى و بى پايان از سوى پروردگار است .
پيوسته اخبار و احوال او به برادران مؤ منش در دنيا مى رسد و خود را براى آنها در رؤ ياهاشان در حال مژدگانى و سعادت و جايگاهى خوش مى نماياند، و چون قيامت كبرى بر پا شود فرشتگان رحمت او را به بهشتهاى پر نعمت و سرور دائم عروج مى دهند. اين بهشتيان در بهشت مرگى را جز همان مرگ اول كه چشيده اند، نمى چشند و در غرفه هايى چند طبقه به سر مى برند و از زير (كوشك ) آن ها جويها روان است و آخرين سخنشان اين كه : ((سپاس و ستايش خداى را كه پروردگار جهانيان است .))
اما گنجوران بهشت گويا آنان هم به اعتبار ديگرى ساكنان بهشت باشند و آن اينكه : چون گنجور متولى درهاى گنجينه است ، آن را باز مى كند و آنچه را در آن است با اجازه صاحب آن بر مستحقانش تقسيم مى كند، و يا درها را مى بندد و آن را از غير مستحق آن باز مى دارد، و فرشتگان نيز متولى افاضه كمالات و انواع احسان و نعمتها به مستحقين آنها و حفظ و منع آن از كسانى هستند كه مستحق آنها نبوده و خود را با پيمودن راه طاعت ، مستعد قبول آنها به اذن و حكمت خدا نساخته اند، از اين رو آنان بدين اعتبار گنجوران بهشتهايند و همانهايند كه از هر درى از درهاى بهشت بر مؤ منان وارد مى شوند و گويند: سلام بر شما به خاطر صبرى كه كرديد، پس چه خوب است عاقبت آن خانه !
يكى از فاضلان گويد: هرگاه بنده خود را رياضت دهد تا آنكه مراتب قوه نظرى و عملى را به كمال رساند، با هر يك از اين مراتب مستعد كمال خاصى مى شود كه از سوى خداى متعال بر او افاضه مى گردد، و فرشتگان از در هر يك از اين كمالات با سلام و تحيت و گراميداشت بر او وارد مى شوند. و از آن رو كه راضى بودن به قضاى الهى از خير و شر، درى بزرگ از اين درهاست ، فرشته اى كه از اين در به رضاى الهى – ((خدا از آنان خشنود است و آنان از خدا خشنودند)) (724) – بر انسان وارد مى شود رضوان گنجور بهشتهاست . – و خدا داناتر است .
اما فرشتگان آتش ، يكى از فاضلان گويد: اين فرشتگان نوزده نوع از ماءمورانند كه از فرمان خدا سرپيچى نمى كنند. و آنها عبارتند از: پنج فرشته اى كه گفتيم اخبار را از خارج به آدم دوزخى مى رسانند (حواس پنجگانه )، رئيس آنها، دو دربان ، پرده دار، فرشته اى كه در برابر او به اذن پروردگارش كار مى كند، دو فرشته غضب و شهوت و هفت فرشته اى كه ماءمور كار غذايند. چون روز قيامت كبرى برپا شود و انسان از جمله كسانى باشد كه سركشى نموده و زندگانى دنيا را (بر حيات آخرت ) ترجيح داده اند تا آنجا كه دوزخ جايگاه آنان گرديده است ، اين نوزده فرشته مامور، او را به قعر دوزخ سرنگون مى سازند به جهت كثرت برخوردارى از مشتهيات و گناهانى كه كرده و از اين گفتار خداى بزرگ روى تافته كه مى فرمايد: (((آيا او را خبر نداده اند) كه آدمى را نيست جز آن كوششى كه كرده ، و همانا كوشش او به زودى نمايانده شود، سپس او را بر اساس آن پاداشى تمام دهند، و اين كه نهايت (هر چيز) به سوى پروردگار توست ؟!)) (725)
خداوند توفيقت دهد، بدان كه : اين فرشتگانى كه اين فاضل گفته كه از فرشتگان آتش اند، بسا كه با انسان ديگرى از فرشتگان بهشت باشند، و اين زمانى است كه آن انسان از دنيا آنان (قوا) را مطابق فرمانهاى خدا به كار گرفته و با آنان بر طاعت خدا همراهى نموده باشد بدون آنكه فوق آنچه را كه براى آن آفريده شده اند و طاعتى كه بدان ماءمورند از آنان بخواهد و آنان را به نافرمانى خدا و ارتكاب نواهى و حرامهاى الهى بكشاند – و توفيق از خداست . (پايان سخن ابن ميثم بحرانى )(726).