فصل 2. لزوم دين براى تكميل استعدادهاى انسان

فصل 2. لزوم دين براى تكميل استعدادهاى انسان
به عبارت ديگر: چون انسان در آغاز تولد و ابتداى رشد خود از هر كمالى كه براى آن آفريده شده تهى است و دست او از هدفى كه بدان فراخوانده شده كوتاه است : و الله اخرجكم من بطون امهاتكم لا تعلمون شيئا (802) ((خداوند شما را از شكم مادرانتان بيرون آورد در حالى كه چيزى نمى دانستيد))، و از طرفى به حكم فطرت خود قابليت آنها را دارد، از اين رو چون اسباب و شرايط آنها برايش فراهم است مى تواند بدانها دستيابى پيدا كند: و جعل لكم السمع و الابصار و الافئدة لعلكم تشكرون (803) ((و براى شما گوش و چشمها و دلها نهاد، باشد كه سپاس ‍ گوييد))، كذلك يبين الله لكم آياته لعلكم تهتدون (804) ((خداوند اين چنين نشانه هاى خود را براى شما بيان مى دارد، شايد كه راه يابد.))


ولى اگر او را به خود واگذارند، به اقتضاى آفرينش خود از رسيدن به آنها ممنوع است ، زيرا وى به حسب قواى غالب خود بيشتر همرنگى و گرايش ‍ به چيزهايى دارد كه مطابق مزاج و طبيعت و سرشت و دلخواه او باشد: قل كل يعمل على شاكلته (805) ((بگو هر كسى براساس شاكله خود عمل مى كند.)) از آن رو كه با هر مزاجى يك قوه اى سازگار است و مى تواند كارى بكند كه با حال او سازگار باشد بدان گونه كه در قرآن كريم از وى تعبير شده : خلق الانسان من عجل (806) ((آدمى از شتاب آفريده شده ))، كان الانسان فتورا (807) ((آدمى بخيل است ))، ان الانسان خلق هلوعا (808) ((آدمى بى صبر و حريص آفريده شده ))، انه كان ظلوما جهولا (809) ((آدمى بس ستمكار و نادان است )). بنابراين لازم است كه به خاطر آنكه صلاحيت كمال يابى در او هست سياستى او را رهبرى و تربيت و تدبير كند و او را در راه خير و سعادت بيندازد، و گرنه در حد حيوانات مى ماند و ميان او و نعمت ابدى فاصله مى افتد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.