باب دوازدهم : پاره اى از فضائل قرآن
و انه لكتاب عزيز، لا ياءتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه تنزيل من حكيم حميد.
(فصلت /41 و 42)
((و آن كتابى والا و ارجمند است كه باطل از پس و پيش به آن راه ندارد، از سوى خداوندى حكيم و ستوده نازل شده است .))
فصل 1. قرآن داروى شفابخش
بدان كه در قرآن داروى شفابخش و كيمياى ناياب و خواص غريب و معجزات عجيبى نهفته است . قرآن را با كوه بلند قياس نكنند كه از كوه سرافزارتر است ، و با دريا نسنجند كه از دريا گسترده تر است . اگر به پندها و اندرزهايش بنگرى مى بينى كه خطيب زبان آور و واعظ سخنور از آن شاهد مى آورد، و اگر به احكام و دستورات حلال و حرام بنگرى خواهى ديد فقيه حاذق و مفتى صادق از درياى آن كفى برمى گيرد، و اگر به فصاحت و بلاغت توجه كنى خواهى ديد كه بليغان از آن بهره اى مى گيرند و نقص سخن شيوايان بدان اصلاح مى شود، و اديب زبردست و زيرك ماهر به توجيه معانى و شناخت اساليب و مبانى آن افتخار مى ورزد.
ستايشگران و ثناگويان درباره آن چه توانند گفت بعد از اين آيه : فباى حديث بعده يؤ منون (1219): ((و به چه سخنى بعد از اين خواهند گراييد؟)) و اين آيه : ما فرطنا فى الكتاب من شى ء : (1220) ((در اين كتاب از هيچ چيز فروگذار نكرده ايم )).
و اگر به شفا و تعويذ بنگرى ، در آن شفا و درمان است ، و قرآن راه دستيابى به خودكفايى و بى نيازى ، و وسيله اى براى اجابت دعاست .
و آيات قرآنى در فضائل قرآن كريم بيش از حد شمار است و مشهورتر از اينكه بخواهد پوشيده بماند، مانند:
يا ايها الناس قد جاءتكم موعظة من ربكم و شفاء لما فى الصدور و هدى و رحمة للمؤ منين (1221) ((اى مردم ، تحقيقا شما را پندى از سوى پروردگارتان و شفايى براى دلها و هدايت و رحمتى براى مؤ منان آمده است .))
و:… قد جاءكم من الله نور و كتاب مبين ، يهدى به الله من اتبع رضوانه سبل السلام و يخرجهم من الظلمات الى النور باذنه و يهديهم الى صراط مستقيم (1222) ((… شما را از سوى خداوند نور و كتابى روشن آمده كه خداوند هر كه را كه در پى خشنودى اوست بدان وسيله به راههاى سلامتى و امنيت هدايت مى كند و آنان را به اذن خويش از تاريكيها به سوى نور بيرون مى برد و به راهى راست راه مى نمايد)).
و: و نزلنا عليك الكتاب تبيانا لكل شى ء و هدى و رحمة و بشرى للمسلمين (1223) ((و كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيان روشن هر چيزى و هدايت و رحمت و مژدگانى براى مسلمانان است )).
اما اخبار نبوى در فضل قرآن :
از طريق عامه و خاصه به طور مستفيض (1224) از پيامبر صلى الله عليه و آله منقول است كه فرمود:
انى تارك فيكم ما ان تمسكتم به لن تضلوا: كتاب الله و عترتى اهل بيتى ، فانهما لن يفترقا حتى يردا على الحوض . (1225)
((من در ميان شما چيزى را به يادگار مى نهم كه اگر بدان چنگ زنيد هرگز گمراه نگرديد؛ كتاب خدا و عترتم را كه خاندان من اند؛ زيرا آن دو هرگز از هم جدا نمى شوند تا در حوض كوثر بر من وارد شوند.))
و در روايتى آمده : آنگاه سه بار فرمود: خداوندا، گواه باش .
و در روايتى چنين است : ((من در ميان شما دو چيز وزين و گرانبها را به يادگار مى نهم كه يكى از ديگرى بزرگتر است : كتاب خدا و عترتم يعنى خاندانم را. بنگريد كه چگونه جايگزين من در ميان آن دو خواهيد بود، زيرا كه آن دو هرگز از هم جدا نمى شوند تا در حوض كوثر بر من وارد شوند)).
و در روايتى ديگر چنين : ((من مردى هستم كه خواهيم مرد، و نزديك است كه مرا بخوانند و اجابت كنم ، و من دو چيز نفيس و گرانبها را در ميان شما به يادگار مى نهم كه يكى از ديگرى برتر است …))
و در روايتى آمده : ((و آن دو پس از من جانشينان من اند.))
و در روايت ديگرى است : ((آن بزرگتر كتاب خداست ، ريسمانى است كه يك سويش به دست خداست و سوى ديگرش به دست شماست ، پس بدان چنگ زنيد كه لغزش و گمراهى نيابيد. و آن كوچكتر خاندان من است ، آنان را نكشيد و تحت فشار قرار ندهيد، زيرا من از خداى لطيف و خبير (باريكدان و آگاه ) خواسته ام كه هر دو در حوض كوثر بر من وارد شوند و خداوند اين خواسته مرا برآورده است ، پس هر كه آنان را در فشار نهد مرا در فشار قرار داده ، و هركه دست از يارى آنان بشويد دست از يارى من شسته ، و دوست آنان دوست من است و دشمن آنان دشمن من …)).
و در روايتى است كه آن حضرت صلى الله عليه و آله در حجة الوداع در مسجد خيف فرمود: من پيشاهنگ شما (در قيامت ) هستم و شما در حوض كوثر بر من وارد مى شويد، حوضى كه پهنايش به فاصله ميان بصرى و صنعاء (دو شهر در يمن ) است و در آن به اندازه ستارگان جامهايى از نقره است ؛ هان ، بدانيد كه من شما را از دو چيز گرانبها بازخواست مى كنم . گفتند: اى رسول خدا، آنها چيستند؟ فرمود: كتاب خدا كه ثقل اكبر است ، يك سويش به دست خداست و يك سويش به دست شما، پس بدان چنگ زنيد تا هرگز گمراه نشويد و به لغزش نيفتيد. و عترتم يعنى خاندانم ، زيرا خداوند لطيف و خبير مرا خبر داده كه آن دو هرگز از هم جدا نشوند تا در حوض كوثر بر من وارد شوند مانند اين دو انگشتم – و دو انگشت اشاره خود را كنار هم قرار داد – و نمى گويم مانند اين دو – و انگشت اشاره و انگشت بزرگ وسط را كنار هم نهاد – كه يكى از ديگرى برتر باشد.
از معناى اين حديث از اميرمؤ منان عليه السلام پرسيدند كه عترت كيانند؟ فرمود: ((من و حسن و حسين و امامان نه گانه از اولاد حسين كه نهمين آنان مهدى و قائم آنهاست ، از كتاب خدا جدا نمى شوند و كتاب خدا نيز از آنان جدا نمى گردد تا هر دو در حوض رسول خدا صلى الله عليه و آله بر آن حضرت وارد شوند)). (1226)
و در ((كافى )) به سندش از امام باقر عليه السلام روايت كرده كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: ((من نخستين كس هستم كه روز قيامت بر خداوند عزيز جبار وارد مى شوم ، بعد كتاب خدا و خاندانم و سپس امتم ، آنگاه از آنان مى پرسم كه با كتاب خدا و خاندان من چه كرديد؟)) (1227)
و به سندش از امام صادق عليه السلام از پدرانش از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت كرده كه فرمود: ((اى مردم ، شما در سراى هدنه (بى وفايى ) به سر مى بريد و شما سوار بر مركب سفريد و شما را شتابان مى برند، و ديده ايد كه شب و روز و مهر و ماه هر نوى را كهنه مى كنند و هر دورى را نزديك مى سازند و هر وعده اى را به سر مى رسانند، پس زاد و توشه را براى گذرگاهى دراز فراهم كنيد.
مقداد بن اسود برخاست و گفت : اى رسول خدا، سراى هدنه چيست ؟ فرمود: سراى رساننده و برنده (آدمى را به گور و قيامت رساند و از اين زندگى جدا سازد)، پس هرگاه فتنه ها چون شب تاريك شما را فرا پوشاند بر شما باد به قرآن ، كه آن شفيعى است كه شفاعتش پذيرفته است و گزارش دهنده اى است كه گفتارش را راست پندارند، هر كه آن را پيشاپيش خود قرار دهد او را به سوى بهشت مى كشاند، و هر كه آن را پشت سر اندازد او را به سوى دوزخ مى راند، و آن رهنمايى است كه به بهترين راه ره مى نمايد، و كتابى است كه تفصيل و بيان و تحصيل (حقايق ) در آن نهفته است ، و آن سخن جدى و قاطعانه است و شوخى و سرسرى نيست ، و آن را ظاهرى و باطنى است ، ظاهرش حكم و فرمان است و باطنش علم و آگاهى ، ظاهرش شگفت انگيز است و باطنش ژرف ، آن را مرزهايى است كه هر مرزى خود مرزى دارد، عجايبش به شمار نيايد و غرايبش كهنه نگردد، چراغهاى هدايت و مشعلگاه حكمت و راهنماى معرفت براى كسى كه صفت را شناخته (1228) در آن هست ، پس بايد شخص تيزبين ديده گرداند و دقت نظر را تا رسيدن به آن صفت ادامه دهد تا از هلاكت برهد و از گرفتارى خلاص يابد، زيرا كه تفكر مايه زنده دلى مرد بيناست ، چنانكه كسى كه چراغ به دست دارد در تاريكيها با نور حركت مى كند، پس بر شما باد كه نيكو برهيد، و كم بمانيد و انتظار بريد.)) (1229)
و نيز به سندش از آن حضرت از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت كرده كه فرمود: ((قرآن راهنمايى از گمراهى ، و بينايى از كورى ، و نگهدارى از لغزش ، و نور در تاريكى ، و روشنى قبرها(1230)، و نگهدارى از هلاكت ، و رهيابى از بيراهگى ، و روشنگرى از فتنه ها و رساننده از دنيا به آخرت است ، كمال دين شما در آن است ، و هيچ كس از قرآن رويگردان نشود جز به سوى آتش دوزخ )). (1231)