موجبات محبت

موجبات محبت

پيدايش هر محبتى را موجباتى است وافزايش آن را دلايلى. برخى از موجبات آن از اين قرار است:

حب ذات

يکى از موجبات مهم اين پديده، حب ذات ودوست داشتن خود است. از آنجا که انسان به طور فطرى، خويشتن خود را دوست مى دارد، افعال وافکار ونتايج آنها را نيز دوست مى دارد. وبرپايه اين خصيصه فطرى است که مثلا هر شاعرى از دسترنج فکر نو آور سروده هاى زيباى خود لذت مى برد ويا يک استاد نقاش، از صورتگريهاى استادانه خويش که نتيجه تلاش دستهاى سحر آفرين اوست، حظى وافر مى برد. جالب توجه اينکه قوانين دين واقع گراى اسلام نيز هيچ گاه اين خواسته هاى طبيعى را ناديده نگرفته وقصد مدفون نمودن آنها را نداشته است. چرا که حب ذات، موجب حرکت وکوشش موجودات براى بقا، وفعاليت آنها براى تکامل است وهمين غريزه باعث دفاع موجودات از حريم بقاى خود مى شود. وبه همين علت، خداوند دو قوه غضب وشهوت را به انسان ارزانى داشته است تا با اولى در مقابل دشمنان جان وتنش از خود دفاع کند وبا دومى منافع ودوستان را به خود جلب نمايد. واز طرفى، هدف نهايى آن، تقديس اين عواطف فطرى وبارور نمودن وبه کمال مطلوب رسانيدن آن است.(20)

بنابر اين خواسته درونى، انسان از هر کس يا هر شيء که به نفع او باشد لذت مى برد واو را دوست مى دارد واز هر چيزى يا کسى که به ضرر او باشد نفرت دارد. از نتايج روشن حب ذات، خاصيت حب بقا است که بزرگترين دليل وجود جهان آخرت است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.