او توبه پذير وآمرزنده است

او توبه پذير وآمرزنده است

(يا عبادى الذين اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله ان الله يغفر الذنوب جميعا).(18)

اى بندگان من که بر خود اسراف نموده ايد! از رحمت خدا مايوس نشويد که خداوند تمامى گناهان را مى آمرزد. (وهو الذى يقبل التوبه عن عباده ويعفو عن السيئات).(19)

واو خدائى است که توبه بندگانش را مى پذيرد واز بديهايشان در مى گذرد. درياها بيکران رحمت خدا، پيامبر وائمه صلوات الله عليهم اجمعين نيز آينه هاى تمام نماى ستاريت، غفاريت وعفو خدايند. سلوک واخلاق ائمه عليهم السلام ورفتار آنان در تمام ايام زندگيشان حاکى از اين نکته است: درباره آيه کريمه (والکاظمين الغيظ والعافين عن الناس).(20)

زراره مى گويد: سمعت ابا جعفر عليه السلام يقول: انا اهل البيت مروتنا العفو عمن ظلمنا.(21)

شنيدم از امام باقر عليه السلام که مى فرمودند: مروت وجوانمردى ما اهل بيت، عفو از کسانى است که به ما ستم نموده اند. ونيز روايت است که: يکى از کنيزان امام سجاد عليه السلام ظرف آب براى حضرتش آماده مى کرد که آن حضرت آماده نماز شوند، ظرف آب از دستش افتاد وشکست. وقتى حضرت سر بلند کردند، کنيز گفت: خداوند تعالى مى فرمايد: والکاظمين الغيظ. حضرت فرمود: خشم مرا نشاندى. سپس کنيز گفت: والعافين عن الناس. فرمود: خدا از تو بگذرد. کنيز افزود: (والله يحب المحسنين).

حضرت فرمود: برو که در راه خدا آزادى.(22)

قرآن کريم درباره پيامبر بزرگوار صلى الله عليه وآله، اين اسوه رافت، مى فرمايد: (لقد جائکم رسول من انفسکم عزيز عليه ما عنتم حريص عليکم بالمؤمنين رؤوف رحيم).(23)

هر آينه فرستاده اى از خود شما به سويتان آمده که بر او سخت است مشقت شما، ونسبت به مؤمنان رافت ورحمت دارد. قبله دلهاى سوخته، امام عصر ارواحنا فداه نيز به اين درياى بيکران عفو واغماض اتصال وپيوند دارد. از سيد بن طاووس نقل شده است که شبى در سحرگاه در سرداب مطهر از امام عصر عليه السلام شنيده که آن حضرت در دعاى خود چنين مى گفته اند: اللهم ان شيعتنا خلقت من شعاع انوارنا وبقيه طينتنا وقد فعلوا ذنوبا کثيره اتکالا على حبنا وولايتنا فان کانت ذنوبهم بينک وبينهم فاصفح عنهم فقد رضينا وما کان منها فيما بينهم فاصلح بينهم وقاص بها عن خمسنا وادخلهم الجنه وزحزحهم عن النار ولا تجمع بينهم وبين اعدائنا فى سخطک.(24)

خداوندا! شيعيان ما از شعاع نورهاى ما واز بقيه طينت ما آفريده شده اند وگناهان زيادى مرتکب شده اند وتکيه بر محبت وولايت ما دارند، پس اگر گناهانشان ميان تو وآنهاست از آنان بگذر، ما خشنوديم، واگر ميان خودشان است، بينشان اصلاح فرما واز خمس ما بر ايشان تقاص فرما وآنان را وارد بهشت گردان واز آتش دور کن وميان آنان ودشمنان ما در غضب خود جمع نفرما. درباره عفو واغماض، از تجسم عفو ورحمت حضرت خاتم الانبياء صلى الله عليه وآله چنين امده است: روزى مردى اعرابى به شدت عباى آن حضرت را کشيد به گونه اى که در گردن مبارکشان خراشى از کناره عبا ايجاد شد سپس گفت: اى محمد (صلى الله وعليه وآله) دستور بده از مال خدا که نزد تو هست به من بدهند. حضرت برگشتند وبه او نظر افکنده، خنديدند وامر فرمودند تا به او چيزى دادند.(25)

ونيز از امير المؤمنين عليه السلام نقل است که فرمودند: پيامبر اکرم (صلى الله عليه وآله) به مردى يهودى چند دينار بدهکار بودند، مرد يهودى آن را مطالبه کرد. حضرت فرمودند: امکان پرداخت ندارم. يهودى گفت: رهايتان نمى کنم تا آن را بپردازيد. فرمودند: پس با تو در همين جا مى نشينم. در همانجا نشستند وحضرت نمازهاى ظهر وعصر ومغرب وعشا وصبح فردا را همانجا بجاى آوردند. اصحاب او را تهديذ مى کردند که حضرت متوجه شدند، فرمودند: چرا چنين مى کنيد؟ کفتند: اى رسول خدا! يک يهودى شما را زندانى کرده! فرمودند: پروردگارم عز وجل مرا مبعوث نکرده که به هم پيمان خود ونه به ديگران ستم نمايم. در روز بعد هنگامى که آفتاب بالا آمد يهودى گفت: شهادت مى دهم که خدائى جز الله نيست وشهادت مى دهم که محمد صلى الله عليه وآله بنده وفرستاده اوست واکنون نصف اموال من در راه خداست وخدا شاهد است همه اين کارها را انجام دادم تا بنگرم اخلاق وصفاتى که در تورات خوانده بودم با شما مطابقت دارد يا نه. من از تورات درباره شما چنين خوانده ام: محمد فرزند عبد الله، تولدشان در مکه ومهاجرتش به مدينه، درشت خو وخشن نيست، اهل داد وفرياد وفحش وبدگوئى نمى باشد. ومن اکنون شهادت مى دهم که مبعودى جز الله نيست وهمانا تو رسول خدا هستى واين اموال من در اختيار شماست، به حکم خدا حکم کن. ويهودى اموال زيادى داشت.(26)

عن جميل بن دراج قال: قلت لابى الحسن عليه السلام: احدثهم بحديث جابر؟ قال: لا تحدث به السفله فيذيعوه. اما تنقرء القرآن ان الينا ايابهم ثم ان علينا حسابهم؟ قلت: بلى. قال: اذا کان يوم القيامه وجمع الله الاولين والاخرين ولانا الله حساب شيعتنا فما کان بينهم وبين الله حکمنا على الله فيه فاجاز حکومتنا وما کان بينهم وبين الناس استوهبناه فمنهم فوهبوه لنا وما کان بيننا وبينهم فنحن احق من عفى وصفح.(27)

جميل بن دراج گويد: به امام ابو الحسن عليه السلام گفتم: آيا حديث جابر را نقل کنم؟ فرمودند: براى افراد پست وفرومايه نقل نکن، زيرا آن را به نااهلان مى رسانند. آيا قرآن نمى خوانى که فرمود: همانا به سوى ماست برگشت انان، سپس بر عهده ماست حساب انان؟ گفتم: بلى. فرمودند: هنگام بر پايى قيامت که خداوند اولين وآخرين را جمع مى کند، حساب شيعيان را به ما وا مى گذارد پس آنچه از حقوق ميان خداوند وآنان باشد باذن الله ما شفاعت مى کنيم وخداوند مى پذيرد وآنچه ميان آنان ومردم باشد از مردم مى خواهيم که به آنان ببخشند ومردم نيز مى بخشند وآنچه از حقوق ميان ما وآنهاست پس ما سزاوارتريم که آنان را عفو نموده، گذشت کنيم. مهربانان از پدر ومادر مهربان تو، ودرياهاى زلال عطوفت همواره از لغزشها وخطاهاى دوستانشان چشم پوشى مى کنند بلکه از بى ادبيهاى دشمنانشان نيز با بزرگوارى وکرامت مى گذرند. واکنون نمونه هائى از آن:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.