انتظار، وارث ورع وتقواست

انتظار، وارث ورع وتقواست

خيره شدن بر راه يار، يافتن راه اوست وکم کم قرار گرفتن در آن راه ويافتن روح از آن است: من سره ان يکون من اصحاب القائم فلينتظر وليعمل بالورع ومحاسن الاخلاق وهو منتظر فان مات وقام القائم بعده کان له من الاجر مثل اجر من ادرکه. فجدوا، وانتظروا هنيئا لکم ايتها العصابه المرحومه.(6)

کسى که از اينکه از ياران قائم باشد خوشحال مى شود بايستى انتظار کشد وبه ورع ومحاسن اخلاق در حالت انتظار، عمل کند. پس، اگر مرگ او را در رسد وقائم پس از او قيام کند، اجر او مانند کسى است که او را درک مى کند. پس کوشش کنيد وانتظار بکشيد. گوارايتان باد اين انتظار، اى گروه مورد رحمت! آرى، چنين آتش عشقى همه ناخالصيهاى وجود انسان را تصفيه مى کند وبه طلاى ناب مبدل مى نمايد. دارنده چنين آتشى کبر، حسد، حرص، شهرت پرستى وحب جاه ندارد. زيرا تمامى اينها در آن حرارت شديد ذوب مى شود وسوخته در چنان حرارتى ديگر دستى به نامحرم – يعنى مطلق حرام – دراز نمى کند وچنين چشمى نامحرم را نمى نگرد واصولا هر غير محبوب براى او نامحرم مى شود وچنين سوخته اى ديگر صداى نامحرم – يعنى صداى غير محبوب – را نمى شنود وهمچنين. آرى، چنين کسى اگر در حالت انتظار بميرد اجر او مانند کسى است که در رکاب اوست. (فان مات وقام القائم بعده کان له من الاجر مثل اجر من ادرکه).

در پايان، توجه به اين لطيفه جالب است که در اين حديث امام عليه السلام دو صيغه امر به کار مى برد: يکى فجدوا وديگرى وانتظروا، يعنى کوشش کنيد وچشم براه باشيد. پس سر بکشيد وبنگريد وکوچه بازار وراه مسجد وکعبه وهر مجلس وهر جمعيت را در نظر بگيريد بلکه يار دلبر ودلدار پيدا شود. نباشد که در غفلت بگذرانيد واو جلوه اى کند وبدرخشد وشما به غير اشتغال بورزيد! نکند که بگوئى:

پروانه سوخت، شمع فرو مرد، شب گذشت   اى واى من که قصه دل ناتمام ماند…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.