بنده خدا

194، هدف مؤ من

194، هدف مؤ من   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  غَرَضُ الْمُؤْمِنِ‏ إِصْلَاحُ‏ الْمَعَادِ. مرد با ايمان منظور و دلخواهش سر و سامان دادن بكار آخرتش ‍ مى باشد. عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ؛ ص348 هم مؤ من هست اصلاح معاد ****اين سخن را كى برد هرگز زياد تا سر و سامان دهد در كار خود ****دلخوش است از …

ادامه نوشته »

193، پيوند دوستى

193، پيوند دوستى   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  عَلَيْكَ بِالْبَشَاشَةِ فَإِنَّهَا حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ. بر تو باد به خوشروئى ، زيرا اين رشته دوستى با مردم است . عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ؛ ص335 باش با مردم به خوشروئى قرين ****برنيار از سينه آه آتشين رشته مهر است خوشروئى تو ****مى كند هر فرد دلجوئى تو

ادامه نوشته »

192، كار مداوم

192، كار مداوم   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  عليْكَ‏ بِإِدْمَانِ‏ الْعَمَلِ‏ فِي النَّشَاطِ وَ الْكَسَلِ. برتو باد به هميشه انجام دادن كارى كه در دست دارى ، چون اگر فاصله شد طبع آدم از آن رميده مى شود. عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ؛ ص334 دائم اندر كار خود پيگير باش ****كوش كن در كار و با تدبير باش …

ادامه نوشته »

191، ميوه درخت عقل

191، ميوه درخت عقل   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  الْعَقْلُ‏ شَجَرَةٌ ثَمَرُهَا الْحَيَاءُ وَ السَّخَاء. خرد درختى كه ميوه آن شرم و جوانمردى و بخشش است . تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ؛ ص256 عقل باشد چون درخت ميوه دار ****خرم و سبز است اندر هر بهار ميوه اش جود حيا و بخشش است ****مثمر است آن تا …

ادامه نوشته »

190، صبر و پيروزى

190، صبر و پيروزى   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  الصَّبْرُ أَعْوَنُ‏ شَيْ‏ءٍ عَلَى الدَّهْرِ. در پيش آمدهاى روزگار، صبر و بردبارى بهترين يار و پشتيبان انسان است . عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ؛ ص46 صبر را در كارها بنما شعار ****بهترين يار است آن در روزگار هر كه را صبر است در هر خوب و بد ****در دو …

ادامه نوشته »

189، سخن خوب با مردم

189، سخن خوب با مردم   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  مَنْ لَمْ يَحْمِلْ قِيلًا [قَلِيلًا] لَمْ‏ يَسْمَعْ‏ جَمِيلا هر كس با مردم نيكو سخن نگويد جواب نيكو نشنود. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ؛ ص287 سخن با خلق اگر نيكو نگوئى ****طريق نيك خوئى را مجوئى تو هرگز پاسخ نيكو نگيرى ****بجهل و سوء خلق آخر بميرى

ادامه نوشته »

188، خداترسى

188، خداترسى   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  اتَّقِ اللَّهَ الَّذِي لَا بُدَّ لَكَ مِنْ لِقَائِهِ وَ لَا مُنْتَهَى لَكَ‏ دُونَهُ‏ از خدائيكه از ديدارش ناگزيرى و پايان كارت هم جز بدو نيست بايد واهمه داشته باشى . نهج البلاغة (للصبحي صالح) ؛ ص372 بترس از آن خداوند كبيرى ****كه از درك حضورش ناگزيرى تو را با او سرو كار …

ادامه نوشته »

187، پناهگاه گرفتارى

187، پناهگاه گرفتارى   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  اجْعَلْ زَمَانَ رَخَائِكَ عُدَّةً لِأَيَّامِ‏ بَلَائِكَ‏. روزگار آسايشت را پناهگاه دوران گرفتاريت قرار بده . عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ؛ ص84 زمان راحتت را كن پناهگاه ****براى روز رنج و محنت و آه كه دنيا نيست يكسان بهر انسان ****اگر غافل شوى گردى پشيمان

ادامه نوشته »

186، براى قبول عمل

186، براى قبول عمل   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  مَنْ‏ لَمْ‏ يَصْحَبِ‏ الْإِخْلَاصُ‏ عَمَلَهُ لَمْ يُقْبَل‏. هر كس اخلاص و پاكى را با نيتش همراه نگرداند، عملش پذيرفته نخواهد شد. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم؛ ص155 خلوص نيت گر نيست در كار ****درخت اين عمل كى مى دهد بار نمى باشد قبول رب الارباب ****مثال كوزه باشد خالى …

ادامه نوشته »

185، عامل بزرگوارى

185، عامل بزرگوارى   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  مَنْ لَمْ‏ يَكُنْ‏ لَهُ‏ عَقْلٌ‏ يَزِينُهُ لَمْ يَنْبُلْ. هر كه عقلى كه او را بيارايد نداشته باشد، راست و بزرگوار نگردد. عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ؛ ص464 نباشد هر كه عقلش زينت او ****بجهل آلوده باشد طينت او بزرگى را نيايد در زمانه ****حماقت مى شود او را بهانه

ادامه نوشته »