بنده خدا

اجابت فورى و عنايت رضوى

146 – اجابت فورى و عنايت رضوى جناب آقاى محمد حسين ركنى سلمه اللّه نقل كرد كه در سنه چهل و دو با خانواده و فرزند به مشهد مقدس مشرف بودم ، روزى بعد از ظهر حرم مشرف شديم و من در صحن نو منتظر بيرون آمدن خانواده و فرزندم بودم طول كشيد تا اينكه خانواده پريشان و گريان رسيد …

ادامه نوشته »

توسل و شفا از بركات اهل بيت (ع )

145 – توسل و شفا از بركات اهل بيت (ع ) در تاريخ 16 جمادى الاولى 97 در كربلا جناب آقاى سيد عبدالرسول خادم حضرت ابوالفضل عليه السّلام نقل نمودند كه در چند سال قبل : مرحوم حاج عبدالرسول رسالت شيرازى از تهران تلگرافا خبر داد كه آقاى ناصر رهبرى (محاسب دانشكده كشاورزى تهران ) جهت زيارت مشرف مى شوند، …

ادامه نوشته »

كراماتى از يك مرد خدا

144 – كراماتى از يك مرد خدا در تاريخ دهم جمادى الثانى 97 در كربلا در مقبره سيدمجاهد اعلى اللّه مقامه بودم و جناب آقاى حاج سيد نورالدين آيت اللّه زاده ميلانى و آقاى حاج سيد عبدالرسول خادم و فاضل محترم آقاى حاج سيد محمد طباطبائى ابن سيد مرتضى برادر سيد محمد على از احفاد سيدمجاهد از ائمه جماعت كربلا …

ادامه نوشته »

چاره بلا به زيارت عاشورا

143 – چاره بلا به زيارت عاشورا علاّمه بزرگوار حضرت آقاى شيخ حسن فريد گلپايگانى كه از علماى طراز اول تهران هستند نقل فرمود از استاد خود مرحوم آيت اللّه حاج شيخ عبدالكريم يزدى حائرى اعلى اللّه مقامه كه فرمود اوقاتى كه در سامرا مشغول تحصيل علوم دينى بودم ، وقتى اهالى سامرا به بيمارى وبا و طاعون مبتلا شدند …

ادامه نوشته »

بى عينك مى خواند

142 – بى عينك مى خواند جناب آقاى حاج محمد حسن ايمانى كه داستانهاى متعددى اوايل كتاب از ايشان نقل شد در ماه رجب 94 مشهدمقدس رضوى عليه السّلام مشرف بودند، پس از مراجعت نقل نمودند جمعيت زوار به طورى بود كه تشرف به حرم مطهر سخت و دشوار بود، روزى با زحمت و مشقت وارد حرم مطهر شدم ، …

ادامه نوشته »

قصيده اى در مدح اميرالمؤ منين (ع )و خوابى عجيب

141 – قصيده اى در مدح اميرالمؤ منين (ع )و خوابى عجيب و نيز جناب مولوى چنين نقل مى فرمود: بنده ساكن مشهدمقدس بودم از فيوضات حضرت رضا عليه السّلام در جوانى مرهون احسان امام رؤ وف و از قابليت خود زيادتر. منبرم جذاب بود، ملازم مرحوم شيخ على اكبر نهاوندى و سيدرضا قوچانى و شيخ رمضانعلى قوچانى و شيخ …

ادامه نوشته »

نجات از زندان و رسيدن به مقصد

140 – نجات از زندان و رسيدن به مقصد همچنين جناب مولوى نقل فرمود جوان خوش سيماى شانزده ساله اى به نام آقاى زبيرى در مدرسه پايين پا مشهدمقدس كه حالا از بين رفته است نزد شيخ قنبر توسلى مى آمد، اين جوان زاهد عابد غالبا روزه بود جز عيد فطر و قربان . خيلى به زيارت حضرت حجت عجل …

ادامه نوشته »

آب آشاميدنى در ميان دريا

139 – آب آشاميدنى در ميان دريا نظير اين داستان جناب قندهارى را مرحوم حاج محمد كويتى كه تقريبا در 35 سال قبل با آن مرحوم حج مشرف بودم برايم نقل كرد: وقتى پسرعمويم نارگيل بار كشتى خود نموده از بمبئى به قصد دوبى حركت كرد به حسب قاعده بايد در مدت يك هفته برسد ولى سه هفته گذشت و …

ادامه نوشته »

از آسمان ماهى مى بارد

138 – از آسمان ماهى مى بارد و نيز جناب مولوى نقل فرمود كه سن من هشت ساله بود، باران شديدى آمد در ميان آن خودم ديدم يك دانه ماهى از آسمان افتاد، نيم دقيقه طول نكشيد كه گربه اى آمد و آن را خورد. نظير اين ، در سفرى كه زمان جنگ دوم بود و من نتوانستم از راه …

ادامه نوشته »

فرجام ناگوار عهدشكنى

137 – فرجام ناگوار عهدشكنى ونيز جناب مولوى سلمه اللّه تعالى نقل فرمود در همان ايام نصيرالاسلام ابوالواعظين به مشهدمقدس آمده بود، ماه مبارك رمضان در مسجد گوهرشاد منبر مى رفت ، شبى از معجزات اوايل اين قرن كه در حرم مبارك رضوى عليه السّلام ديده بود حكايت نمود كه دو زوجه كه با هم و حسينى عليه السّلام بودند …

ادامه نوشته »