كتاب : داستانهاى اصول كافى جلدهاى 1 و 2

نماز پرشكوه عيد امام رضا(ع ) كه ناتمام رها شد!

نماز پرشكوه عيد امام رضا(ع ) كه ناتمام رها شد!  روز عيد (قربان ) فرا رسيد، ماءمون توسط شخصى ، براى امام رضا(ع ) پيام داد كه براى نماز عيد آماده شو، و آن را اقامه كن و خطبه آن را بخوان . امام رضا(ع ) به ماءمون پيام داد، به شرطى كه در مورد ولايت عهدى بين من و …

ادامه نوشته »

چگونگى ولايت عهدى حضرت رضا(ع )

چگونگى ولايت عهدى حضرت رضا(ع )  هنگامى كه حكومت امين (ششمين خليفه عباسى ) سقوط كرد، و حكومت سراسر قلمرو اسلام ، براى ماءمون (هفتمين طاغوت عباسى ) استقرار يافت ، ماءمون نامه اى براى امام رضا(ع ) (كه در آن روز در مدينه بود) نوشت و در آن نامه ، آن حضرت را به خراسان دعوت كرد. حضرت رضا(ع …

ادامه نوشته »

كرامتى ديگر از حضرت رضا(ع )

كرامتى ديگر از حضرت رضا(ع )  عبدالله بن مغيره عراقى مى گويد: من به مذهب (واقفيه ) اعتقاد داشتم ، (و مى گفتم بعد از امام هفتم ، امامى نيست ) براى انجام مراسم حج به مكه رفتم در آنجا در مورد مذهبم ، شك و ترديد نمودم ، كنار كعبه خود را به ملتزم (ديوار مقابل در خانه كعبه …

ادامه نوشته »

خبر امام رضا(ع ) از دو چيز پنهانى

خبر امام رضا(ع ) از دو چيز پنهانى   (حسن بن على بن زياد، معروف به (وشاء) پارچه فروش بود و مدت كوتاهى به مذاهب واقفى اعتقاد داشت (كه طبق اين مذهب ، امام كاظم (ع ) آخرين امام است )، بعدا بر اثر ديدن معجزاتى از حضرت رضا(ع )، آن مذهب را ترك كرد و شيعه دوازده امامى گرديد) …

ادامه نوشته »

كرامتى از امام رضا(ع )

كرامتى از امام رضا(ع )  عصر حضرت رضا(ع ) بود، (حسين بن عمر) مى گويد: من قبلا در مذهب واقفى بودم (يعنى معتقد بودم كه امام كاظم (ع ) زنده است ، و امام قائم (ع ) مى باشد و بعد از او ديگر امامى نيست ) در همان زمان به حضرت رضا(ع ) رسيدم ، قبلا پدرم از پدر …

ادامه نوشته »

معجزه از امام رضا(ع )

معجزه از امام رضا(ع )  ابراهيم بن موسى مى گويد: از امام رضا(ع ) طلب داشتم و اسرار و پافشارى مى كردم كه طلب مرا بدهد، و آن حضرت از من مهلت مى خواست و وعده مى داد. روزى آن حضرت به استقبال والى مدينه مى رفت ، من همراهش بودم ، وقتى كه نزديك قصر فلان رسيد، در آنجا …

ادامه نوشته »

خبر امام رضا(ع ) از حوادث آينده و تحقق آن

خبر امام رضا(ع ) از حوادث آينده و تحقق آن   يكى از اصحاب حضرت رضا(ع ) مى گويد: در آن سالى كه هارون به مكه رفت ، حضرت رضا(ع ) نيز به قصد حج از مدينه خارج شد، در مسير راه در جانب چپ جاده ، به كوهى رسيد، كه نام آن كوه (فارع ) بود، حضرت رضا(ع ) …

ادامه نوشته »

مهربانى و كرم امام رضا(ع ) به مؤ منى درمانده

مهربانى و كرم امام رضا(ع ) به مؤ منى درمانده   غفارى مى گويد: مردى از خاندان ابورافع غلام پيامبر(ص )، كه نامش ‍ (طيس ) بود، از من طلبى داشت ، و آن را مطالبه مى كرد، و اصرار مى ورزيد، مردم نيز او را كمك مى كردند، چون خود را درمانده يافتم و ديدم او دست بردار نيست …

ادامه نوشته »

تصريح امام رضا(ع ) به امامت خود

تصريح امام رضا(ع ) به امامت خود  صفوان بن يحيى مى گويد: پس از شهادت امام كاظم (ع )، حضرت رضا(ع ) درباره امامت خود صريحا سخن گفت ، ما از آشكار شدن اين امر، بر جان حضرت ترسيديم (كه مبادا هارون به او آسيب برساند) شخصى به امام رضا(ع ) عرض كرد: (شما امر بسيار مهمى را آشكار نموديد، …

ادامه نوشته »

مادر امام رضا(ع )

مادر امام رضا(ع )  هشام بن احمر مى گويد: امام كاظم (ع ) به من فرمود: آيا مى دانى كه از اهل مغرب ، كسى به مدينه آمده باشد؟ گفتم : نه . فرمود: چرا، مردى آمده ، بيا باهم نزد او برويم ، پس سوار بر مركب شد، و من نيز سوار شدم و رفتيم نزد آن مرد مغربى …

ادامه نوشته »