مهدي جان ! اي عزيز زهرا ! به ما و كسانِمان سختي رسيده و سرمايه ي اندك آورده ايم ، پس پيمانه ي ما را كامل گردان و به ما صدقه و بخشش ده ، بيا بر ما نظري كن ، و دستي بر سر ما كشيده كاملمان كن .
ادامه نوشته »اسلام شناسی -شمیم یار
اي مولا!
اي مولا! ظهور و حضور تو سر سبزي مدام دنيا را نويد خواهد داد. شكفتن گل رويت بهترين هديه براي منتظران است. دلها و ديده هاي ما را در ياب!
ادامه نوشته »مولا جان روزها را مي گذرانيم
مولا جان روزها را مي گذرانيم بي آنکه ازشما خبري داشته باشيم هفته ها را سپري مي کنيم بي آنکه شما را ديده باشيم شبهاي جمعه که مي رسد اشتياق ديدارتان را مي کشيم که شايد اين شب در سحرگاه صداي نازنين و دلرباي شما رابشنويم و جان دوباره بگيريم .
ادامه نوشته »دريا طوفانى شد
دريا طوفانى شد، زورقها همه در هم شكستند، جز زورق سرخ چشم به راهان، كه بر فراز امواج فتنهها كرانه رهايىبخش تو را مىطلبند، اى ساحل آرام بخش نجات!
ادامه نوشته »هجر جانكاهت به درازا كشيد
هجر جانكاهت به درازا كشيد، چشمها فرو خفتند، جز چشمان شيداى شيفتگان، كه در شب يلداى غيبت، طلوع خورشيد جهان آراى تو را مىجويند، اى خورشيد فروزان هستى،
ادامه نوشته »جان به لب آمده در ظلمت غم
جان به لب آمده در ظلمت غم کی به دادم رسی ای صـبـح امـیـد؟ آخر این عشق مرا خواهد کشت عـاقـبـت داغ مـرا خـواهـی دیــد…
ادامه نوشته »آخر ای دوست نخواهی پرسید
آخر ای دوست نخواهی پرسید که دل از دوری رویت چه کشید؟ سوخت در آتش و خاکستـر شد وعـده هـای تـو بـه دادش نـرسـید
ادامه نوشته »زجادههاي خطر بوي ياس ميآيد كسي از آنسوي مرز محال ميآيد
زجادههاي خطر بوي ياس ميآيد كسي از آنسوي مرز محال ميآيد
ادامه نوشته »بريده شد نفسم در ميان اين زندان
بريده شد نفسم در ميان اين زندان به دامن چمن و لاله زار خواهم رفت تمام جسم و وجودم فداي ديدارش چو تشنه اي به دل چشمه سار خواهم رفت
ادامه نوشته »دوباره با نفس گرم يار خواهم رفت
دوباره با نفس گرم يار خواهم رفت به سوي منزل آن بيقرار خواهم رفت بسوي مستي چشمان منتظر با اشك به پيشواز نگاه نگار خواهم رفت
ادامه نوشته »