اسلام شناسی -شمیم یار

به دل مگير بديهاى سائل ِ خود را بساز مثل هميشه تو با گدا مهدى (عج) امان از آنكه شود غفلت ِ گناهانم طناب ِ دست تو چون ‏دست ‏ِ مرتضى‏ ، مهدى (عج)

مهدیا هر طرفی در طلبت رو کردم هر چه گل بود به عشق رخ تو بو کردم آفتابا به سر عاشق دلخسته بتاب تا نگویند که بیهوده هیاهو کردم!

صبرم از کاسه دگر لبریز است اگر این جمعه نیاید چه کنم ؟! آنقدر من خجل از کار خودم اگر این جمعه بیاید چه کنم

بیا دوباره پاک کن ز جاده ها غبار را به عاشقان نوید ده رسیدن بهار را! تمام لحظه ای من فدای یک نگاه تو بیا و پاک کن ز دل حدیث انتظار را!

دلتنگی انتظار و سکوت ترجیع بند های زندگی من بدون توست… العجل یا مولای..

دل من تاب ندارد نگهم خواب ندارد قلمم گوشه ی دفتر غزل ناب ندارد تو کجایی گل نرگس زفراقت دل من تاب ندارد

سرشار خواهد شد زمین از مهربانی ها  لبریز خواهد شد جان ازعشق و زیبائی با بارش دست تو در آدینه موعود از برق چشمان تو در آن صبح رویائی

حتی بهاران بوی غربت می دهد این جا  دور از تو می خوانند گل ها شعر تنهائی خورشید من لطفی که برخیزد دلم از خاک صبحی که می خواهی نقاب از چهره بگشائی

نگذار مردابی شویم ای روح دریائی ما را ببر با جذبه های موجی تماشائی دیگر دلم سیر است از دل های پا در خاک دیگر دلم سیر است (از) دلهای دنیائی

تا کی برای دیدن رویت دعا کنم تا کی دو دست خویش به سوی خدا کنم در پیشگاه قدس تو از خاک کمترم بگذار خاک پای تو را طوطیا کنم