بایگانی برچسب: شمیم یار

زمین دلتنگ و مهدى بیقراراست‏

زمین دلتنگ و مهدى بیقراراست‏ / فلک شیدا، پریشان روزگار است‏ دلا، آدیـنه شد، دلبر نیامد / غروب انتظارم سرنــیامد همه دلها پر از آه وغم و درد / همه آلاله‏ها پــژمرده و زرد . . .

ادامه نوشته »

یا بقیه الله

یا بقیه الله شاید خدایت نیامدنت را فرصتی دیگر برای من قرار داده است تا وقتی که تو می آیی دل ناپاک من، پاک پاک باشد.

ادامه نوشته »

یوسف گم گشته باز آید به کنعان

یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخورنه ؛ غم می‌خورم ؛ غم می‌خورم بخاطر روزهایی که نبوده‌ای تا لحظات تلخ غم را کنارم باشی. غم می‌خورم به خاطر روزهایی که به یادت نبوده‌ام و با گناه شب شده‌اند. همان روزهایی که در تقویم خاطره‌ها در منجلاب گناه و زشتی با قلم جهل ثبت کرده‌ام

ادامه نوشته »