بایگانی برچسب: كتاب: حكايت پارسايان

52 – همين الآن

پيرهنى نو بر تن داشت . خواست كه با آن نمازى خواند . وضو بايد مى‏ساخت . نخست به بيت الخلاء رفت .در آن جا به اين فكر افتاد كه‏ ? پيرهن نو را صدقه دهد . همان جدا درآورد و بر در مستراح آويزان كرد . سپس يكى از همراهان خود را كه در بيرون ايستاده بود، صدا زد …

ادامه نوشته »

51 – راهى نو براى يافتن خر

ابو الحسن بوشنجى، از جوانمردان خراسان و بسيار عالم و عابد بود . مدتى او را از شهر خود راندند و به نيشابور آمد . بوشنج يا پوشنگ، نام منطقه‏اى است در خراسان آن روز . درگذشت وى در سال 348 ه.ق .اتفاق افتاد.

ادامه نوشته »

50 – خوشا خاكستر

ابوعثمان حيرى، از عارفان قرن سوم و ساكن حيره نيشابور بود . از او كرامات بسيارى نقل مى‏كنند. در خانه‏اى مرفه و ثروتمند، به دنيا آمد؛ اما دل به اسباب و آسايش دنيوى نداد و به عرفان گراييد. نقل است كه روزى مى‏رفت.يكى از بام، طشتى خاكستر بر سر او ريخت. اصحاب و ياران، در خشم شدند و خواستند تا …

ادامه نوشته »

49 – جام زهر

در صحرا مى‏گشت . تشنگى بر جانش چنگ انداخته بود . از دور كاروانى را ديد كه مى‏آيد . نزديك آنان شد. گفت: آيا شما را آبى هست كه بنوشم. گفتند: مشك‏هاى ما نيز خالى شده است .

ادامه نوشته »

48 – عبادت در بازار

روزى رسول (ص) با اصحاب نشسته بود . جوانى نيرومند، صبح زود، بر ايشان بگذشت. يكى پرسيد: (( در اين وقت صبح به كجا مى‏روى؟ )) گفت: (( به دكانم در بازار . )) گفتند: ((دريغا!اگر اين صبح خيزى او در راه خداى تعالى مى‏بود، نيك‏تر بود . )) رسول (ص) گفت: ((چنين مگوييد، كه اگر براى آن باشد كه …

ادامه نوشته »

47 – درد سر احوالپرسى

محمد بن سيرين، مشهور به (( ابن سيرين )) فقيه، محدث و خوابگزار (معبر) بزرگ قرن اول و دوم هجرى است . در بصره به دنيا آمد و در همان شهر به سال 110 ه.ق درگذشت. در تعبير خواب، شهرت جهانى دارد و مادرش (صفيه ) كنيز ابوبكر بود .وى با بعضى آداب صوفيان، مثل پشمينه پوشى مخالف بود.

ادامه نوشته »

46 – سلطان زاهد

حاتم اصم، عارف و زاهد مشهور خراسان در قرن سوم هجرى بود . در زهد و حكمت، سخنان دل انگيزى دارد، و مردم را به قرائت قرآن، بسيار تشويق مى‏كرد . حاتم، خواندن قرآن و حكايت پارسايان را در تزكيه نفس بسيار مؤثر مى‏دانست . نقل است كه چون به بغداد آمد ، خليفه را خبر كردند كه زاهد خراسان …

ادامه نوشته »

45 – تا شب

گويند: صاحب دلى، براى اقامه نماز به مسجدى رفت . نمازگزاران، همه او را شناختند؛ پس، از او خواستند كه پس از نماز، بر منبر رود و پند گويد . پذيرفت .

ادامه نوشته »

44 – لغزيدن عالم

ابوحنيفه از عالمان بزرگ و نامى اهل سنت است و يكى از چهار امام آنان. در سال 80 هجرى به دنيا آمد و هفتاد سال بعد، يعنى در سال 150 هجرى درگذشت . وى مؤسس مذهب حنفى، يكى از مذاهب چهارگانه اهل سنت در فقه است .

ادامه نوشته »

43 – آرزوهاى يك برادر

ابو زكريا يحيى بن معاذ،واعظ و زاهد نامدار، در بلخ زيست و به سال 258 ه.ق در نيشابور درگذشت. بيش‏تر بر مسلك اميد بود تا طريقت بيم . در وعظ و منبر، بيانى مؤثر و نافذ داشت و سخنش، بسيارى از مردم را به راه صواب كشاند. برخى گفته‏اند: (( خداوند، دو يحيى داشت: يكى از انبيا و يكى از …

ادامه نوشته »