الزامها و ضرورتهاى اجتماعى منظور از «الزام اجتماعى» اين است كه وضع زندگى اجتماعى انسانها به چنان مرحله اى برسد كه احساس نياز به مطلبى كند و آن را به عنوان يك «ضرورت» بپذيرد. اين را هم مى دانيم كه هر انسانى در آغاز چنان است كه مى خواهد از هر نظر آزاد باشد و هيچ گونه محدوديّتى در زندگى او وجود …
ادامه نوشته »واكنشهاى اجتماعى
واكنشهاى اجتماعى تنها در مباحث فيزيكى نيست كه ما به قانونى با نام «قانون عكس العمل» روبه رو مى شويم كه اگر فى المثل جسمى با فشار معيّنى به ديوار برخورد كند با همان نيرو و فشار به عقب رانده مى شود، بلكه در مسائل اجتماعى اين قانون را محسوستر مى يابيم. آزمونهاى تاريخى به ما نشان مى دهد كه همواره تحوّلها، و …
ادامه نوشته »هماهنگى با نظام آفرينش
هماهنگى با نظام آفرينش جهان هستى تا آنجا كه مى دانيم مجموعه اى از نظامها است. وجود قوانين منظّم و عمومى در سرتاسر اين جهان دليل بر يكپارچگى و به هم پيوستگى اين نظام است. مسأله نظم و قانون و حساب در پهنه آفرينش يكى از اساسى ترين مسائل اين عالم محسوب مى شود. فى المثل، اگر مى بينيم صدها دستگاه مغز الكترونيكى نيرومند …
ادامه نوشته »سير تكاملى جامعه ها
سير تكاملى جامعه ها شك نيست كه در يك نظر ابتدائى قرائن گواهى مى دهد كه دنيا به سوى «فاجعه» پيش مى رود; فاجعه اى كه زاييده: «ترك عواطف»; «افزايش فاصله ميان جوامع ثروتمند و فقير»; «شدت گرفتن اختلافات و برخوردهاى دولتهاى بزرگ و كوچك»; «سير تصاعدى جنايات» ; «نابسامانيهاى اخلاقى و روحى و فكرى» ; و «فراورده هاى نامطلوب و پيش بينى نشده زندگى …
ادامه نوشته »آينده روشن
آينده روشن * ما به چند دليل آينده جهان را روشن مى بينيم : 1- سير تكاملى جامعه انسانى 2- هماهنگى با نظام عمومى آفرينش 3- واكنشهاى اجتماعى (قانون عكس العمل) 4- الزامهاى اجتماعى 5- فطرت و «صلح و عدل جهانى»
ادامه نوشته »همه افراد كنجكاو از خود مى پرسند
همه افراد كنجكاو از خود مى پرسند 1ـ آيا سرنوشت آينده بشريّت، صلح و عدالت و امنيّت و آزادى انسانها از چنگال هر گونه ظلم و ستم و تبعيض و استعمار است؟ يا آن گونه كه بعضى پيش بينى مى كنند هرج و مرجها روز افزون، فاصله ها بيشتر، ناهماهنگيها و نابسامانيها فراوانتر، و سرانجام يك جنگ اتمى يا فوق اتمى عالمگير، …
ادامه نوشته »آن روز كه :
آن روز كه : ابرهاى سياه ظلم و فساد آسمان جهان را بپوشاند آن روز كه : قدرتهاى اهريمنى جهانخواره پنجه هاى خود را در گلوى مردم رنجديده دنيا، هرچه بيشتر فرو برند آن روز كه : همه معيارها جز معيار مادّه و مادّه پرستى از ميزان سنجش افكار مردم پنهان گردد آن روز كه : امواج تبليغاتى نيرومند طاغوتهاى شرق …
ادامه نوشته »266، شرف دنيا و آخرت
266، شرف دنيا و آخرت قال موسى بن جعفر عليهما السلام : مُجَالَسَةُ أَهْلِ الدِّينِ شَرَفُ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ. همنشينى با اهل دين و درستى موجب شرافت دنيا و آخرت است. الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج1 ؛ ص39 هميشه همنشين با اهل دين باش ****فضيلت خواه و با نيكان قرين باش بدنيا و بعقبى سرفرازى ****شرافتمند نزد اهل …
ادامه نوشته »265، عالمترين مردم
265، عالمترين مردم قال الصادق عليه السلام : سُئِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع مَنْ أَعْلَمُ النَّاسِ قَالَ مَنْ جَمَعَ عِلْمَ النَّاسِ إِلَى عِلْمِهِ. از على عليه السلام ، از عالم ترين مردم سؤ ال شده ، فرمود: كسيكه جمع كند علم مردم را با علم خودش و در کارها از مشورت ديگران بهره مند شود. المحاسن ؛ ج1 ؛ ص230 از …
ادامه نوشته »264، خشم خدا را
264، خشم خدا را قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم : مَنْ طَلَبَ مَرْضَاةَ النَّاسِ بِمَا يُسْخِطُ اللَّهَ كَانَ حَامِدُهُ مِنَ النَّاسِ ذَامّا. كسى كه طلب كند رضايت خلق را بر غضب خداوند، قرار مى دهد خدا همانكس را تا او را سرزنش كند. الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج2 ؛ ص372 هر كه را مرضى …
ادامه نوشته »