كار را به خاطر خدا كنيد نه به خاطر دنيا

كار را به خاطر خدا كنيد نه به خاطر دنيا در حديث آمده : كه عابدى سالهاى سال عبادت خدا مى نمود، به او گفتند: اينجا درختى است كه مردم آن را عبادت مى كنند و از عبادت خدا دست كشيده اند، او خشمگين شده تيشه خود را برداشت تا برود و درخت را قطع كند، شيطان به صورت پير …

ادامه نوشته »

و اى به حال ما، در آخرت

و اى به حال ما، در آخرت از پيامبر خدا(ص ) نقل شده كه خداى متعال روز قيامت از سه كس ‍ سئوال كند: 1- از عالمى كه خداوند به او مقام علم و معرفت را عنايت كرده سئوال كند، با آن علمى كه ياد گرفتى (براى اينجا) چه كردى (و چه فراهم نموده اى ؟) او در جواب گويد: …

ادامه نوشته »

لطيفه77

لطيفه گويند كه عربى بيابانى به نزد شخصى رفت ، ديد كه در پيش روى او ظرف انجيرى است ولى آن شخص تا اين عرب بيابانى را ديد، عباى هود را روى ظرف انجير انداخت عرب بيابانى آنجا نشست ، اين شخص ‍ به او گفت : آيا مى توانى مقدارى قرآن بخوانى ؟ گفت : بلى ، و شروع …

ادامه نوشته »

از خلق خوش پيامبر درس بياموزيم

از خلق خوش پيامبر درس بياموزيم نقل شده كه پيامبر اكرم (ص ) در حالى كه انس با او همراه بود از راهى مى گذشت ، عربى بيابانى او را ديد و با او معانقه نمود، و آنچنان آن حضرت را در بغل گرفته و فشار داد كه عباى خشن او كه از پشم و مو بود، به گردن آن …

ادامه نوشته »

شوخى حضرت رسول ص با امام حسين ع

شوخى حضرت رسول ص با امام حسين ع در كتاب ((استيغاب )) از ابن صخر روايت شده گفت : به چشم خود ديدم و از گوش خود شنيدم كه روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله هر دو دست امام حسين عليه السلام را گرفته بود در حاليكه در پيش روى او بود و مكرر مى فرمود كه : …

ادامه نوشته »

مزاح و شوخى حضرت رسول ص با امام حسن مجتبى ع

مزاح و شوخى حضرت رسول ص با امام حسن مجتبى ع در روايات صحيحه آمده ، كه حضرت رسول (ص ) با امام حسن مجتبى عليه السلام در وقتيكه كودك بود شوخى و بازى مى نمود و آن حضرت زبان خود را از دهان بيرون مى آورد و به امام حسن نشان مى داد و آن حضرت چون سرخى زبان …

ادامه نوشته »

شوخى حضرت رسول ص با اميرالمؤ منين على ع

شوخى حضرت رسول ص با اميرالمؤ منين على ع صاحب كشف الغمه ، از مناقب خوارزمى بروايت ابن عباس آورده كه چون حضرت رسول (ص ) در سال اول هجرت ميان مهاجر و انصار عقد برادرى بست ، براى حضرت اميرالمؤ منان على عليه السلام برادرى تعيين نفرمود: حضرت امير ملول و غمگين شد و از مسجد بيرون آمد و …

ادامه نوشته »

از شوخى هاى پيامبر صلى الله عليه و آله

از شوخى هاى پيامبر صلى الله عليه و آله عبدالله بن حارث بن جزء سهمى كه از اصحاب آن حضرت است گويد: كه هيچكس را نديدم كه بيشتر از پيامبر خدا(ص ) مزاح و شوخى نموده باشد: و شوخى و مزاح او همه حق بود. جريربن عبدالله بجلى ، كه يكى ديگر از اصحاب اوست گويد: پس ار اينكه به …

ادامه نوشته »

شوخى و خنده

شوخى و خنده معمر خلاد گويد: از حضرت رضا عليه السلام پرسيدم : قربانت شوم ، مردى در ميان جمعى است و سخنى به ميان آيد و آنها شوخى كنند و بخندند حضرت فرمود: باكى نيست تا آنجا كه نباشد – به گمانم مقصودش فحش بوده – (يعنى در صورتيكه به فحش و هرزه گوئى نكشد) سپس فرمود: همانا رسول …

ادامه نوشته »

تقليد كور كورانه

تقليد كور كورانه فردى روزى در حمام متوجه شد كه پير مردى كه در حال غسل كردن است مى گويد غسل حيض بجا مى آورم قربة الى الله ، آن فرد او را صدا كرد و گفت اى پيرمرد تو كه حيض نمى شوى حيض مخصوص زنان است ، گفت : من چيزى نمى دانم فقط مى دانم وقتى بچه …

ادامه نوشته »