مرثيه حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام

مرثيه حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام طشت پر خون جكر ديدن مرا باور نبود دست گلچين بشكند گل اين چنين پرپر نبود پيش خواهر از دهانت خون دل آمد برون بعد مادر كاش ديگر زنده اين خواهر نبود مى نشستى پاى منبر مى شنيدى ناسزا خون دل خوردن زغلطيدن به خون كمتر نبود بارها زهر جفا مسموم بنمودت ولى …

ادامه نوشته »

به سوى مدينه

به سوى مدينه يا رسول الله مهمان توايم ميهمان تو ز ايران توئيم سيد عالم تو صاحب خانه اى ما گرسنه بر سر خوان توئيم در هوايت بال و پر بگشاده ايم ما كبوترهاى ايوان توئيم از طف سوزان هجران سوختيم تشته آبى زباران توئيم دور نزديكيم نى نزديك دور در حريم عشق ، جيران توئيم

ادامه نوشته »

شيعه على گفتارش با عملش يكى است

شيعه على گفتارش با عملش يكى است (( عن موسى بن بكر الواسطى قال : قال لى ابوالحسن عليه السلام : لو ميزت شيعتى لم اجدهم الا و اصفة و لو امتحنتهم لما وجدتهم الا مرتدين و لو تمحصتهم لما خلص من الالف واحد، و لو غربلتهم غربلة لم يبق منهم الا ما كان لى ، انهم طال ما اتكوا …

ادامه نوشته »

خواندن عقد موقت طبق نظريه مراجع

خواندن عقد موقت طبق نظريه مراجع اگر زن و مرد بخواهد خودشان صيغه عقد موقت را بخوانند، پس از آنكه مهر و مدت عقد را دقيقا معين كردند، چناچه ابتدا زن بگويد: (( ((زوجتك نفسى فى المدة المعلومة على المهر المعلوم )) )) يعنى ((خود را زن تو نمودم در مدتى كه معلوم شده و به مهرى كه معين شده …

ادامه نوشته »

خواندن صيغه عقد موقت

خواندن صيغه عقد موقت اگر اول زن بگويد: (( زوجتك نفسى المدة المعلومة على المهر المعلوم .)) يعنى زن بگويد: خود را زن تو نمودم در مدتى كه معلوم شده و به مهرى كه معين شده است (كه بايد مدت متعه و مهريه را مشخص كنند) و بعد بدون فاصله مرد بگويد: قبلت هكذا يعنى با همين شرائط قبول كردم …

ادامه نوشته »

ازدواج موقت و ثواب آن

ازدواج موقت و ثواب آن مؤ لف گويد: كه آيه 23 از سوره نساء بر عقد موقت و متعه دلالت دارد: فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فريضة يعنى آنچه را كه خواستيد متعه يا عقد موقت كنيد از زنها پس به آنان اجر مسمى يا مهريه دهيد كه واجب است (120) و روايات زيادى در ثواب عقد موقت وارد …

ادامه نوشته »

رباعى

رباعى تركى كه عقل و دين و دل از ما گرفته است ما خود نديده ايم به يغما گرفته است گويند مهر او زدل خويش كن برون كى مى توانم اينكه به دل جا گرفت است  

ادامه نوشته »

جناس لفظى در مورد كتاب

جناس لفظى در مورد كتاب درسى نبود هر آنچه در سينه بود گويند كه علم عشق درسى نبود صدخانه پر از كتاب سودى ندهد بايد كه كتابخانه در سينه بود(119)  

ادامه نوشته »

اشعار سعدى در مورد اهل دنيا

اشعار سعدى در مورد اهل دنيا اهل دنيا از كهين مهين لعنه الله عليهم اجمعين اين دغل دوستان كه مى بينى مگسانند دور شيرينى تا طعامى كه هست مى نوشند همچو زنبور بر تو مى جوشند

ادامه نوشته »

شمع و پروانه

شمع و پروانه در طواف شمع گفتا اين سخن پروانه اى سوختم زين آشنايان اى خوشا بيگانه اى بلبل از هجر گل و پروانه از ديدار شمع هر كسى نوعى بسوزد در غم جانانه اى پروانه سوخت شمع فرو ريخت شب گذشت اى و اى من كه قصه دل نا تمام ماند وفاى شمع را نازم كه بعد از سوختن …

ادامه نوشته »