حجاج بن يوسف از طرف عبدالملك مروان ماءموريت يافت بعراق برود، عطاياى خليفه را بين مردم تقسيم كند، و آنانرا بجبهه جنگ بفرستد، وارد كوفه شد.
ادامه نوشته »عطش انتقام
يزيد بن ابى مسلم در حكومت حجاج بن يوسف مقام رفيعى داشت . او منشى مخصوص بود ولى در تمام امور مداخله ميكرد. زمان خلافت سليمان بن عبدالملك مطرود و مبغوض گرديد و از كار بركنار شد. روزى او را در حالى كه به زنجير بسته بودند نزد خليفه آوردند.
ادامه نوشته »زندگى فقيران
ابوبصير گفت بحضرت صادق عليه السلام عرضكردم كه يكى از شيعيان شما كه مردى پرهيزكار است بنام عمر پيش عيسى بن اعين آمد و تقاضاى كمك كرد با اينكه دست تنگ بود عيسى گفت نزد من زكوة هست ولى بتو نميدهم زيرا ديدم گوشت و خرما خريدى و اين مقدار خرج اسرافست . آنمرد گفت در معامله اى يك درهم …
ادامه نوشته »از امام باقر(ع ) بشنويد
زراره از عبدالملك نقل كرد كه بين حضرت باقر عليه السلام و بعضى از فرزندان امام حسن عليه السلام اختلافى پيدا شد من خدمت حضرت باقر رفتم . خواستم در اين ميان سخنى بگويم تا شايد اصلاح شود.
ادامه نوشته »مرگ سخت
حضرت رسول (ص ) ببالين جوانى رفتند كه در حال احتضار و مشرف بمرگ بود ولى جاندادن بسيار بر او سخت و دشوار مينمود حضرت او را صدا زد جواب داد: فرمودند چه مى بينى ؟ عرضكرد دو نفر سياه را مى بينم كه روبروى من ايستاده اند و از آنها مى ترسم آنجناب پرسيدند: آيا جوان مادر دارد؟ مادرش …
ادامه نوشته »حج مقبول
ابن جوزى در تذكرة الخواص نيز نقل ميكند كه عبدالله بن مبارك مدت پنجاه سال مرتب هر دو سال يك بار براى زيارت بمكه ميرفت . سالى مهياى رفتن بحج گرديد و از خانه خارج شد. در يكى از منازل بين راه بزنى سيده برخورد كه مشغول پاك كردن يك مرغابى مرده است .
ادامه نوشته »عمر كوتاه
در كافى نقل ميكند كه مردى از صحابه و پيروان حضرت صادق عليه السلام بايشان عرض كرد برادران پسر عموهايم خانه را بر من تنگ گرفته اند و مرا بطورى در فشار و سختى قرار داده اند كه مجبورم در يك اطاق زندگى كنم و اگر در اين باره سخنى بگويم (منظور شكايت پيش حاكم كردن است ) آنچه در …
ادامه نوشته »با خويشاوندان دعوا نكنيد
در كافى از صفوان جمال نقل شده كه گفت بين حضرت صادق عليه السلام و عبدالله بن حسن سخنى شد بطوريكه بهياهو و جنجال رسيد و مردم جمع شدند بعد از اين پيش آمد از هم جدا گشتند صبحگاه در پى كارى بيرون رفتم حضرت صادق عليه السلام را ديدم بر در خانه عبدالله ايستاده و بكنيزى ميفرمايد ابى محمد …
ادامه نوشته »امام ناظر اعمال ماست
داود رقى گفت خدمت حضرت صادق عليه السلام نشسته بودم بمن ابتدا بدون سابقه فرمودند اى داود عملهاى شما را روز پنجشنبه بر من عرضه داشتند و در بين آنها از عمل تو بر من عرضه شد صله رحم ترا ديدم نسبت بپسرعمويت فلانى مسرور شدم از اين كار تو و ميدانم اين پيوند خويشاوندى كه تو كردى زودتر اجل …
ادامه نوشته »جنايت و مكافات
او در سال فتح مكه در بحبوحه قدرت مسلمين بظاهر قبول اسلام كرد ولى همواره فكر ايذاء پيغمبر گرامى را در سر مى پرورد و بصور مختلف آنحضرت را رنج ميداد.
ادامه نوشته »