كليد چمدان به دامنش مى افتد

131 – كليد چمدان به دامنش مى افتد عبد صالح متقى حاج ملا على كازرونى كه داستانهاى چندى از ايشان نقل گرديد و عكسشان نيز در صفحات گذشته چاپ گرديد عجايبى دارد از اجابت دعاها و الطاف و عنايات حضرت آفريدگار جل جلاله از آن جمله فرمود: سفر حج كه خداوند ميسر فرمود با هواپيما از كويت براى جده حركت …

ادامه نوشته »

فريادرسى از درمانده بيابان

130 – فريادرسى از درمانده بيابان سيد جليلى كه از اهل علم و قطع به صدق و سداد و تقواى او هست وقتى پياده از سامرا براى زيارت حضرت سيد محمد مى رفته و جاده را گم كرده بوده و پس از ياءس از زندگى خود به واسطه عطش فوق العاده و گرسنگى و وزيدن باد سموم در قلب الاسد، …

ادامه نوشته »

دادرسى از محتضر

129 – دادرسى از محتضر حضرت حجة الاسلام آقاى حاج سيد اسداللّه مدنى در نامه اى كه مرقوم فرموده اند چنين مى نويسند: روز عيدى بود (يكى از اعياد مذهبى ) نزديك ظهر به قصد زيارت مرحوم آيت اللّه حاج سيد محمود شاهرودى قدس اللّه نفسه الزكيه به منزلشان رفتم با اينكه وقت دير و رفت و آمد تمام شده …

ادامه نوشته »

آماده شدن مقدمات زيارت كربلا

128 – آماده شدن مقدمات زيارت كربلا (داستان دوم ) قريب بيست سال قبل شب جمعه بود با آقا سيد باقر خياط و جمعى رفتيم مسجد جمكران همه خوابيدند و من بيدار بودم و فقط پير مردى بيدار بود و شمعى در پشت بام روشن كرده بود و دعا مى خواند و من مشغول به نماز شب بودم ، ناگاه …

ادامه نوشته »

توفيق زيارت و پذيرايى

127 – توفيق زيارت و پذيرايى مكرر شنيده بودم كه يكى از اخيار زمان به نام حاج محمد على فشندى تهرانى ، توفيق تشرف به خدمت حضرت بقية اللّه عجل اللّه تعالى فرجه نصيبش شده و داستانهايى دارد دوست داشتم او را ببينم و از خودش بشنوم . در ماه ربيع الثانى 95 در تهران ، حضرت سيدالعلماءالعاملين حاج آقا …

ادامه نوشته »

كورى چشم به واسطه كور كردن چشمه

126 – كورى چشم به واسطه كور كردن چشمه يكى از بزرگان اهل علم و تقوا نقل فرمود يكى از بستگانشان در اواخر عمرش ملكى خريده بود و از استفاده سرشار آن زندگى را مى گذارند پس از مرگش او را ديدند در حالى كه كور بود از او سببش را پرسيدند كه چرا در برزخ نابينا هستى ؟ گفت …

ادامه نوشته »

رؤ ياى صادقه و ديدن آثار اعمال

125 – رؤ ياى صادقه و ديدن آثار اعمال پيش از سى سال قبل روضه خوانى بود به نام ((شيخ حسن )) كه چند سال آخر عمرش به شغل حرامى سرگرم بود، پس از مردنش يكى از خوبان او را در خواب مى بيند كه برهنه است و چهره اش سياه و شعله هاى آتش از دهان و زبان آويزانش …

ادامه نوشته »

سلطنت حسين (ع ) در عالم ديگر

124 – سلطنت حسين (ع ) در عالم ديگر مرحوم آقاى سيد محمد تقى گلستان (مدير روزنامه گلستان ) نقل كرد كه در اوايل سن جوانى چند نفر همسال و با هم يكدل و يك جهت بوديم (نامهاى آنها را ذكر نمود و بنده فراموش كرده ام ) دوره اى داشتيم هرشبى در منزل يكى از دوستان مى رفتيم و …

ادامه نوشته »

سقوط از مقام رفيع

123 – سقوط از مقام رفيع مخلص متقى و صفى زكى ، مرحوم حاج غلامحسين (معروف به تنباكو فروش به مناسبت شغلش ) رحمة اللّه عليه تقريبا چهل سال قبل نقل فرمود كه من به مرحوم آيت اللّه سيد ابوطالب ارادتمند بودم و شبها در مسجد معركه خانه (مسجد نور فعلى ) به جماعت ايشان حاضر مى شدم ، مدتى …

ادامه نوشته »

توسلات مؤ ثرند

122 – توسلات مؤ ثرند تقريبا چهل سال قبل در مدرسه دارالشفاى قم ، شب 25 رجب ، مجلسى از علما و فضلا براى توسل به حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام بود. بنده هم حاضر بودم ، يك نفر از آقايان فرمود وقتى كه مختار محله مشراق نجف اشرف (نامش را فراموش نموده ام ) مرحوم شد، شب در …

ادامه نوشته »