در سوگ حمزه

((حضرت حمزه )) عموى پيامبر از مكه به مدينه مهاجرت كرده بود، و لذا كسى را نداشت ، جنگ احد فرا رسيد، ((حمزه )) در جنگ فعالانه شركت كرد و از ساير رزمندگان بهتر درخشيد تا مظلومانه به فيض شهادت رسيد. و به همين مناسبت لقب ((سيدالشهداء)) يعنى سالار شهيدان ، را به او دادند.

Read More »

شيفتگان شهادت

آن شب – شب عاشورا – دستور داد كه شمشيرها و نيزه هايتان را آماده كنيد، گاهى كه از نيايش و دعا فراغت مى يافت ، به خيمه ((جون )) كه ماءمور اصلاح اسلحه بود، سر مى كشيد، زمانى دستور مى داد: كه همان شبانه ، خيمه ها را كه از هم دور هستند، به هم نزديك كنيد.

Read More »

شعر حافظ

سيد بن على بن محمد بن على جرجانى ، معروف به ((شريف جرجانى )) و ((ميرسيد شريف ))، به حق او را ((محقق شريف )) خوانده اند. به دقت نظر و تحقيق معروف است ، شهرتش ‍ بيشتر به ادبيات و كلام است ، ولى جامع بوده ، حوزه درس فلسفه داشته و در فلسفه شاگردان بسيار تربيت كرده و …

Read More »

هم آوازى با ستمديدگان

روزى على – عليه السلام – شنيد كه مظلومى فرياد برمى كشد و مى گويد: – من مظلومم و بر من ستم شده است . على – عليه السلام – به او فرمود: – (بيا سوته دلان گرد هم آييم ) بيا با هم فرياد كنيم ، زيرا من نيز همواره ستم كشيده ام (43).

Read More »

پيشتازان علم

((هشام بن عبدالملك )) روزى از يكى از علماء كه به ملاقات وى در رصافه كوفه رفته بود پرسيد آيا علما و دانشمندانى كه اكنون در شهرهاى اسلامى مرجعيت علمى و فتوايى دارند مى شناسى ؟ گفت : آرى . هشام گفت : اكنون فقيه مدينه كيست ؟

Read More »

عدالت على (ع )

روزى على – عليه السلام – گردن بندى در گردن دخترش زينب مشاهده كرد، فهميد كه گردن بند مال خود او نيست . پرسيد: اين را از كجا آورده اى ؟ دختر جواب داد: آن را از بيت المال ((عاريه مضمونه )) گرفته ام ، يعنى عاريه كردم و ضمانت دادم كه آن را پس بدهم . على – عليه …

Read More »

ملّى گرايى خلاف اسلام است

رسول اكرم (ص ) همواره مراقبت مى كرد كه در ميان مسلمين پاى تعصبات قومى كه خواه و ناخواه عكس العمل هايى در ديگران ايجاد مى كرد به ميان نيايد. در جنگ ((احد)) يك جوان ايرانى در ميان مسلمين بود، اين جوان مسلمان ايرانى پس از آن كه ضربتى به يكى از افراد دشمن وارد آورد از روى غرور گفت …

Read More »

صبر جميل صبر جميل

زهراى اطهر – دختر رسول خدا (ص ) – مورد اهانت قرار مى گيرد، خشمگين وارد خانه مى شود و با جملاتى كه كوه را از جا مى كند شوهر غيور خود را مورد عتاب قرار مى دهد و مى گويد:

Read More »

پرسش بى پاسخ

مسافرى از كوفه به بغداد مراجعت مى كند، و به خدمت ((اسماعيل بن على حنبلى )) امام حنابله عصر مى رسد. اسماعيل از مسافر مى خواهد آنچه را كه در كوفه ديده است شرح دهد. مسافر در ضمن نقل وقايع با تاءسف زياد جريان انتقادهاى شديد شيعه را در روز عيد غدير از خلفا اظهار كرد. فقيه حنبلى گفت : …

Read More »

بدمستى

در يكى از ايام ، شخصى به مغازه عرق فروشى رفت ، و به فروشنده گفت : آقا يك شاهى عرق بده . عرق فروش گفت ، يك شاهى كه عرق نمى شود؟! – هر چقدر مى شود بده . – با يك شاهى هيچ مقدار نمى توانم بدهم . – آقا هر مقدار كه ممكن است ولو اينكه خيلى …

Read More »