اسلام شناسی -شمیم یار

امسال هم بدون تو سر زد هِلالِ غم

#اولین_سلام_صبحگاهی امسال هم بدون تو سر زد هِلالِ غم کی با رُخِ ٺو دیده بہ این ماه وا ڪنیم صاحـب عـزا بیا که بہ اذنּ نگاهِ ٺو در سینہ باز، خیمـه ی ماٺم بپا ڪنیم #سلام_پادشاه_تنهای_زمین #اللهم_عجل_لولیک_الفرج @montazer_ir

ادامه نوشته »

چه شود به چهره ی زرد من، نظری ز بهر خدا کنی

#اولین_سلام_صبحگاهی چه شود به چهره ی زرد من، نظری ز بهر خدا کنی که اگر کنی همه درد من، به یکی اشاره دوا کنی تو شهی و کشور جان ترا، تو مهی و جان جهان ترا ز ره کرم چه زیان ترا، که نظر به حال گدا کنی ز تو گر تفقد و گر ستم، بُوَد آن عنایت و این …

ادامه نوشته »

در کلاف اضطرابم سرنخی پیدا نشد

#اولین_سلام_صبحگاهی در کلاف اضطرابم سرنخی پیدا نشد دستی از جنس خدا عقده گشای مانشد دفن شد در سینه ام احساس زیبای وصال خواستم طوفان کنم در عاشقی اما نشد کوله بارم مملو از بوی غریب گریه است هرچه کردم خنده ای در بقچه من جا نشد بعد از این در کوچه های بی کسی پر میزنم طفل احساسات من از …

ادامه نوشته »

این قامت خمیده جز به شوق دیدار تو راست نمیشود

?⚜️?⚜️? #اولین_سلام_صبحگاهی خدایا! این قامت خمیده جز به شوق دیدار تو راست نمیشود و این تنهای غریب جز در خانه ی تو هر آنچه خواست نمیشود! خدای من! اگر چه دستم از آنچه کرده می لرزد و اگر چه موریانه های بیم،استواری پاهایم را سست کرده است،دلم امیدوار رحمت توست و خاطرم جمع لطف توست. خدایا!کوله بارم از توشه ی …

ادامه نوشته »

در نامه نوشتند که از یک مشتند

?▪️? #اولین_سلام_صبحگاهی در نامه نوشتند که از یک مشتند گفتند که هم بیعت او،هم پشتند ای منتظران!!!! حسین را روز دهم جمعیتی از منتظرانش کشتند #اللهم_عجل_لولیک_الفرج ???▪️??? @montazer_ir

ادامه نوشته »

به تنت رخت عزاکرده ای

#اولین_سلام_صبحگاهی به تنت رخت عزاکرده ای ای عشق مجسم که به جای نم شبنم بچکدخون جگر دم به دم از عمق نگاهت نکندبازشده ماه محرم که چنین میزند آتش به دل فاطمه آهت به فدای نخ آن شال سیاهت به فدای رخت ای ماه بیا، صاحب این بیرق واین پرچم واین مجلس واین روضه واین بزم تویی؛ ⚫️آجرک الله،عزیزدو جهان⚫️ …

ادامه نوشته »

مولا جان، بار ها آمدی و نبودم

مولا جان، بار ها آمدی و نبودم ????? #اولین_سلام_صبحگاهی در تقلای این زندگی نیاز مند تو اما بی تو بودم بار ها آمدی ونیامدم بر دلم بار ها نشستی و بی تو بودن را گریستم میدانم آمدهای…بسیار نزدیک…پشت پلک هایی که توان باز شدن به روی زیبایت را ندارد… پشت در دلی که هنوز برای میزبانی تو پاک نشده…میدانم آمده …

ادامه نوشته »