اسلام شناسی -شمیم یار

شـيعه يـعنى شـوق، يعنى انتظار

شـيعه يـعنى شـوق، يعنى انتظار صـاحب  آيـنه  تـا صـبح بهار شـيعه يـعنى صاحب پا در رکاب تا  که خورشيد افکند رخ از نقاب فاش مى بينم ملائک صف به صف ايـن غـزل خوانند با تبنور ودف عـشقبازان، شور وحال آمد پديد مـيم  وحاى وميم ودال آمد پديد شـب نشينان ديده را روشن کنيد آن  مـه فـرخنده حال آمد پديد آمـد  آن روزى که در نـاباورى سـرزند از غـرب مـهر خاورى راسـتين مـردى رسيد با تيغ کج شـيعيان!  الـصبر مـفتاح الفرج چيـست آن تـيغ سـفيد آفتاب بـى  گمـان لاسيف الا ذوالفقار حـيدر از مـحراب بيرون مى زند شـب  نشينان را شبيخون مى زند آفـتاب،  اى آفـتاب، اى آفتاب از  نگاه بـنـدگانت رخ مـتاب از فـروغت ديـده ادراک چاک از فراغت اشک، مدفون زير خاک آفـتاب  شـيعه! از مـغرب درآ بـار ديگر سـر زن از غـار حرا بـت  پرسـتان ترکتازى مى کنند بـا کلام الله بـازى مـى کنـند تـيغ  بـرکش تـا تماشايت کنند تـا  که نـتوانند حـاشايت کنند پاک کن از دامـن ديـن ننگ را ايـن  عـروسکهاى رنگارنگ را ايـن  سخن  کوتاه کردم والسلام شـيعه  يـعنى تـيغ بيرون از نيام

ادامه نوشته »

دلـم به وسعت صد زخم، داغدار تو شد

دلـم  به وسعت صد زخم، داغدار تو شد تـمام سـينه مـن دشـت لاله زار تو شد بـلور  صـبر  مـن از طـاقِ طاقتم افتاد شکسـت مـثل دلِ من که بى قرار تو شد مدينه  چشم  به راه تو، مکّه گوش به زنگ حـرم  بـه زمزمه و، زمزم اشکبار تو شد نـجف بـه شـوق ظهور تو يا على گويان نگاهـدار  ونگهـبان ذوالـفقار تـو شد نگاه  سـامره سـرمست سـرمه ديـدار مُـدام، خـيره بـه سرداب يادگار تو شد قـسم  به  کام عطش ديدگان دشت فرات زمـينِ کرب وبـلا، غـرق انتظار تو شد بـه  نـااميدى سـقّاى کربـلا سـوگند امـيد مـن، دل امـيد، امـيدوار تو شد چنان که بايد وشايد، کسى به ياد تو نيست قـلم  ز مـصرع اين بيت شرمسار تو شد تـو گفـته اى که غـريبم، شنيدم ومُردَم دلـم، شکسـته قـلب جريحه دار تو شد مپوش  اى  ز پدر مـهربان تـر از ما روى بـيا  که مـادرِ ايّـام سـوگوار تـو شد بـه  زنـدگانى  مـا رحـم کن، بيا وببين که روز مـا چو شـب زلفِ تابدار تو شد بـيا وجرعه اى از جام خود به من بچشان که پاى، تـا بـه سرِ (واعظى) خمار تو شد

ادامه نوشته »

صبح بى تو رنگ بعد از ظهر يک آدينه دارد

صبح  بى تو رنگ بعد از ظهر يک آدينه دارد بـى تـو حـتى مـهربانى حالتى از کينه دارد بـى تو مى گويند تعطيل است کار عشقبازى عـشق  امـا کى خـبر از شنبه وآدينه دارد جـغد بـر ويرانه مى خواند به انکار تو، اما خـاک اين ويرانه ها بويى از آن گنجينه دارد خـواستم از رنـجش دورى بگويم يادم آمد عـشق  بـا آزار خـويشاوندى ديرينه دارد روى  آنـم نـيست تا در آرزو دستى برآرم اى خوش آن دستى که رنگ آبرو از پينه دارد در هـواى عـاشقان پر مى کشد با بيقرارى آن  کبـوتر  چاهى زخمى که او در سينه دارد نـاگهان  قـفل  بزرگ تيرگى را مى گشايد آنکه  در  دسـتش کلـيد شهر پر آيينه دارد

ادامه نوشته »

صبح بى تو رنگ بعد از ظهر يک آدينه دارد

صبح  بى تو رنگ بعد از ظهر يک آدينه دارد بـى تـو حـتى مـهربانى حالتى از کينه دارد بـى تو مى گويند تعطيل است کار عشقبازى عـشق  امـا کى خـبر از شنبه وآدينه دارد جـغد بـر ويرانه مى خواند به انکار تو، اما خـاک اين ويرانه ها بويى از آن گنجينه دارد خـواستم از رنـجش دورى بگويم يادم آمد عـشق  بـا آزار خـويشاوندى ديرينه دارد روى  آنـم نـيست تا در آرزو دستى برآرم اى خوش آن دستى که رنگ آبرو از پينه دارد در هـواى عـاشقان پر مى کشد با بيقرارى آن  کبـوتر  چاهى زخمى که او در سينه دارد نـاگهان  قـفل  بزرگ تيرگى را مى گشايد آنکه  در  دسـتش کلـيد شهر پر آيينه دارد

ادامه نوشته »

به بارگاه نگاهت بهار میِ‌بینم

#اولین_سلام_صبحگاهی بهار را بدرت جان نثار می‌بینم به بال عشق تو بتوان بر اوج‌ها پر زد فلک به نام تو اندر مدار می‌بینم نوای نای دل کعبه جز ولای تو نیست ط‌ـواف کوی تو را افتخار می‌بینم جمال کعبه ز خال تو آبرومند است وگرنه سنگ و گل بی‌عیار می‌بینم چو سعی بی تو یکی پسته ایست دور از مغز …

ادامه نوشته »

مهدی جان؛ آنروز که عاشق جمالت گشتم

⚜️⚜️⚜️⚜️?⚜️⚜️⚜️⚜️ #اولین_سلام_صبحگاهی   مهدی جان؛ آنروز که عاشق جمالت گشتم دیوانه روی بی مثالت گشتم دیدم نبود در دو جهان جز تو کسی بیخود شدم و غرق کمالت گشتم #سلام_یگانه_منجی_عالم #اللهم_عجل_لولیک_الفرج @montazer_ir

ادامه نوشته »

امسال هم بدون تو سر زد هِلالِ غم

‍ (#اولین_سلام_صبحگاهی امسال هم بدون تو سر زد هِلالِ غم کی با رُخِ ٺو دیده بہ این ماه وا ڪنیم صاحـب عـزا بیا که بہ اذنּ نگاهِ ٺو در سینہ باز، خیمـه ی ماٺم بپا ڪنیم #سلام_پادشاه_تنهای_زمین #اللهم_عجل_لولیک_الفرج @montazer_ir

ادامه نوشته »

ما را کبوترانه وفادار کرده است

#اولین_سلام_صبحگاهی ما را کبوترانه وفادار کرده است آزاد کرده است و گرفتار کرده است خوشبخت آن دلی که گناه نکرده را در پیشگاه لطف تو اقرار کرده است تنها گناه ما طمع بخشش تو بود ما را کرامت تو گنه کار کرده است چون سرو سرفرازم و نزد تو سر به زیر قربان آن گلی که مرا خوار کرده است …

ادامه نوشته »

تو می آیی و زمین در زیر پای تو از شادی می شکفد.

‍  ????? #اولین_سلام_صبحگاهی تو می آیی و زمین در زیر پای تو از شادی می شکفد. تو می آیی و رودهای احساس، از دستان پر مهر نسیم، بر منتظران واقعی ات جاری می شوند. ای تجلی مهر خداوند در زمین! شوره زار خشک دل های خسته مان در انتظار نوازش نرم نگاه پر مهر توست! سوار سبزپوش آرزوهای ما! روایت …

ادامه نوشته »