كتاب : داستانها و پندها جلد 1

شيعه واقعى

محمد بن ابى عمير از پرورش يافتگان مكتب اهل بيت عليهم السلام و از روات مورد وثوق و اعتماد است .

ادامه نوشته »

دعاى فرمانده لشكر

در يكى از جنگها لشكريان اسلام قلعه اى را محاصره كردند تا با نيروى نظامى آنرا بگشايند و بر دشمن پيروز شوند، قلعه بسيار محكم بود و ايام محاصره بدرازا كشيد. با آنكه سربازان مسلمين در طول اين مدت ، مجاهده بسيار كردند و رنج فراوان ديدند ولى به فتح قلعه موفق نشدند.

ادامه نوشته »

راه نجات

على بن ابى حمزه ميگويد: دوستى داشتم كه در ديوان بنى اميه منشى بود. روزى بمن گفت از امام صادق (ع ) استجازه كن ، تا بمحضر مباركش شرفياب شوم . اجازه گرفتم ، در موعد مقرر حضور امام آمد سلام كرد و نشست سپس ‍ گفت من در ديوان بنى اميه عضويت داشتم ، در حكومت آنان اموال بسيارى …

ادامه نوشته »

امانت و خيانت

يكى از تجار نيشابور چون خيال مسافرت داشت كنيز خود را بشيخ ابى عثمان حميرى برسم امانت سپرده بود. روزى غفلتا نظر شيخ بچهره او افتاد و چون زنى زيبا و با ملاحت بود و اندامى دلربا داشت ، شيخ بى اختيار اسير عشق و پايبند محبت او شد رفته رفته بر عشق و دلباختگى او افزوده گرديد و آتش …

ادامه نوشته »

قيامت

پيغمبر اكرم (ص ) روزى بسلمان و اباذر هر كدام درهمى داد سلمان درهم خود را انفاق كرد و به بينوائى بخشيد ولى اباذر صرف در مخارج خانواده خود كرد، روز بعد حضرت دستور داد آتشى افروختند و سنگى را بر روى آن گذاردند همينكه سنگ گرم شد و حرارت شعله هاى آتش در دل آن اثر كرد سلمان و …

ادامه نوشته »

مستمند حقيقى

روزى رسول اكرم (ص ) باصحاب خود فرمود فقير و بينوا كيست ؟ اصحاب جواب دادند كسيكه درهم و دينار نداشته و دستش از مال دنيا تهى باشد،

ادامه نوشته »

عدالت

عالم جليل آقاى حاج ملا محمد كزازى در قم قضاوت ميكرد حاج ميرزا ابوالفضل زاهدى گفت كه برادر ايشان يكنفر را كشته بود اولياء مقتول پيش ‍ ملا شكايت برده و تقاضاى قضاوت كردند،

ادامه نوشته »

قضاوت

ابوحمزه ثمالى از حضرت باقر عليه السلام نقل ميكند كه ايشان فرمودند در بنى اسرائيل عالمى بود ميان مردم قضاوت ميكرد.

ادامه نوشته »

درخواست عقيل

در صواعق محرقه مينويسد: روزى عقيل از على عليه السلام درخواست كمك مالى كرد و گفت من تنگدستم مرا چيزى بده .

ادامه نوشته »

امام به فكر شيعيان است

در اعلام الورى طبرسى مى نويسد كه عبدالله بن سنان گفت : براى هرون الرشيد لباسهاى فاخر و گران قيمتى آورده بودند هارون آنها را بعلى بن يقطين وزير خود بخشيد و از جمله آن لباسها دراعه بود از خز و طلا بافت كه بلباس پادشاهان شباهت داشت على بن يقطين آن لباسها را باضافه اموال زياد ديگرى براى موسى …

ادامه نوشته »