خود که باشد که تو را بيند و عاشق نشود؟ مگرش هيچ نباشد که خريدار تو نيست کس نديدست تو را يک نظر اندر همه عمر که همه عمر دعاگوي و هوادار تو نيست
ادامه نوشته »اسلام شناسی -شمیم یار
کس ندانم که در اين شهر گرفتار تو نيست
کس ندانم که در اين شهر گرفتار تو نيست هيچ بازار چنين گرم که بازار، تو نيست سرو زيبا و، به زيبايي بالاي تو نه شهد شيرين و، به شيريني گفتار تو نيست
ادامه نوشته »ما زاده عشقيم و فزاينده درديم
ما زاده عشقيم و فزاينده درديم با مدّعيِ عاکفِ مسجد، به نبرديم با مدّعيان، در طلبش عهد نبستيم با بيخبران، سازش بيهوده نکرديم در آتش عشق تو، خليلانه خزيديم در مسلخ عشّاق تو، فرزانه و فرديم
ادامه نوشته »دلم دوباره خبر می دهد ظهور تورا
دلم دوباره خبر می دهد ظهور تورا بدون فاصله حس میکنم حضور تورا به من مگو که نرفته چگونه باز آید مسیر جاده خبر می دهد عبور تورا
ادامه نوشته »اى شام هجر! كى سپرى مى شوى؟ كه ما
اى شام هجر! كى سپرى مى شوى؟ كه ما در آرزوى صبح زوال تو سوختيم ما را چو مرغكان هوس آب و دانه نيست امّا ز حسرت لب و خال تو سوختيم
ادامه نوشته »عاقبت کی سر شود اين انتظار؟
عاقبت کی سر شود اين انتظار؟ بر دل شوريده باز آيد قرار در فراقش باغ دل همچون خزان لاله ها چون لاله های داغدار
ادامه نوشته »بكجــا روي نمايــد كــه تو اش قبلــه نه اي
بكجــا روي نمايــد كــه تو اش قبلــه نه اي آنكه جويــد بحـــرم منــزل ومــاواي تـــو را همه جا منزل عشق است كه يارم همه جاست كــور دل آنــكه نيابـد به جهــان جاي تــو را
ادامه نوشته »چه كنم تا كه شبي لايق ديدار شوم
چه كنم تا كه شبي لايق ديدار شوم بهر ديدار گل فاطمه بيدار شوم همچو آن پير خراباتي و عاشق پيشه چشم بيمار تو را بينم و بيمار شوم
ادامه نوشته »پس از طریق مکافات کن مداوایم
پس از طریق مکافات کن مداوایم عجیب منکدر از کرده های بیجایم دمل زده کف پای عروجم از راهی که تو گذاشته ای پیش پای پاهایم
ادامه نوشته »تار دل من چشمه ي الحان خدايي ست
تار دل من چشمه ي الحان خدايي ست از دست تو اي زخمه ي ناساز چه سازم ساز غزل سايه به دامان تو خوش بود دو از تو من دل شده آواز چه سازم
ادامه نوشته »