اسلام شناسی -شمیم یار

  شکوه ماه مندی است مهدی جمال ارجمندی است مهدی خوشا بر عاشقان کوی آن ماه کمال سر بلندی است مهدی

از پرده برون آی دلم غرق تمناست تقصیر دلم نیست تماشای تو زیباست در حلقه عشاق ز رحمت گذری کن تا جلوه حسنت نگرند از چپ و از راست

  شد بسته در هر دو جهان، از بس که… خشکید زمین و آسمان، از بس که… بد نیست اگر کمی خجالت بکشیم خون شد دل صاحب‌الزّمان(ع)، از بس که…؟!

غروب و انتظار و پنجره شد مال من آقا کمی تعجیل کن ، آشفته در این جمعه بازارم

  ســــــالار وقـت آمــــــدنت دیــر شـــد بیا ایــن دل در انتـــظار فــرج پــیر شد بیا دیـــدم به خــواب آمـدی از جاده های دور گـــفتا دلـم کـه خــواب تو تعـبیر شد بیا

  ساقی بیا كه هاتف غیبم به مژده گفت با درد صبر كن كه دوا می فرستمت …

  ساعت از انتظار سرش درد میکند حتی زمین شده ست دچار دوازده در ایستگاه عقربه ها ایستاده ایم چشم انتظار سوتِ قطار دوازده!

  سَهم من از انتظار، تَرسَم نباشد جز فراق! کاسه ی آبی بریزید پشت پای انتظار

جمعه یعنی یک غروب وعده دار / وعده ترمیم قلب یاس زار جمعه یعنی مادر چشم انتظار / درهوای دیدن روی نگار جمعه یعنی یه سماء دلواپسی / می شود مولا به داد ما رسی . . . ؟

  زير سنگينی بار معصيت خم می شويم روی دوشت کوله باری مملو ازغم می شويم انتظارِ انتظار از ما نداری ، وای ما پرده برداری شود ، رسوای عالم می شويم