بایگانی برچسب: خاطره ای از شهدا

کلام شهدا:شهيد محمد علي جهان آرا

کلام شهدا عراقی ها، گشته و پیداش کرده بودند. آورده بودنش جلوی دوربین برای مصاحبه. قد و قواره اش، صورت بدون مویش، صدای بچگانه اش، همه چیز جور بود؛ همان طور که عراقی ها می خواستند. ازش پرسیدند: قبل از اینکه بیایی جنگ، چه کار می کردی؟ گفت: درس می خوندم. گفتند: کی تو رو به زور فرستاده جبهه؟ گفت: …

ادامه نوشته »

کلام شهدا: شهيد منصور اعتمادي فر

کلام شهدا هم خوب درس می خواند و هم کار می کرد. خیلی از هم سن و سالهایش، بدون توجه به اوضاع مالی خانواده شان، خرج می کردند؛ درس هم نمی خواندند. طوری بود که بچه های سال دوم – سوم راهنمایی هم می آمدند مشکلات ریاضیشان را پیش محمود حل می کردند. از هر فرصتی هم برای کمک به …

ادامه نوشته »

کلام شهدا:شهيد مرتضي زنديه

کلام شهدا در خانه با بچه ها مثل پدر رفتار مي كرد. به همه مي گفت: لباس هايتان را خودتان بشوييد و اتو كنيد تا مادر فقط برايتان غذا درست كند. او مسئول انجام كارهاي شما نيست . خسته مي شود. در درس دادن و كمك علمي در خانه هم زبانزد بود. برادر دومش وقتي كه تا كلاس ششم خواند، …

ادامه نوشته »

کلام شهدا:شهيد محمد علي رجايي

کلام شهدا از آنجایی که بنیان توپخانه سپاه براساس توپ های غنیمتی گذاشته شده بود، این توپها در یگان های مختلف پخش شده اما زمانی که تصمیم گرفتند یگان مستقل توپخانه ای تشکیل شود، حسن برای جمع آوری این سامانه که با موانع زیادی هم روبرو بود، زحمات زیادی کشید. به هرحال جمع کردن اینها سخت بود چون خود یگان …

ادامه نوشته »

کلام شهدا:شهيد حسن ترك

کلام شهدا نزديك عمليات بود. مى دانستم دختردار شده. يك روز ديدم سرِ پاكت نامه از جيبش زده بيرون. گفتم «اين چيه؟» گفت «عكس دخترمه.» گفتم «بده ببينمش.» گفت «خودم هنوز نديده مش.» گفتم «چرا؟» گفت «الآن موقع عملياته. مى ترسم مهرِ پدر و فرزندى كار دستم بده. باشه بعد.» منبع: شهید مهدی زین الدین شهيد حسن ترك خاطره ای …

ادامه نوشته »

کلام شهدا:شهيد فتح الله رستم زاده

پنج سالش بود که گذاشتمش مکتب قرآن یاد بگیره توی شش سالگی روخوانی قرآن بلد شد بعضی سوره هاش را هم حفظ کرد. صبح های زود همیشه با خواهرش می نشستند روی ایوان خانه با صدای بلند قرآن می خواندند. منبع: محمود کاوه شهيد فتح الله رستم زاده خاطره ای از شهدا  پنج سالش بود که گذاشتمش مکتب قرآن یاد …

ادامه نوشته »

کلام شهدا:شهيد حميد رضا بهبود

کلام شهدا بچه ها را بر میداشتیم و به دنبال آقا به روستاها می رفتیم. با توجه به تبلیغات ضدروحانی رژیم، ایشان جاهایی را انتخاب می کرد که سختی بیشتر و نیاز شدیدتر داشته باشند و به نوعی از نظر شرایط، زندگی در آنها مشکل تر باشد. در ورود ما به بعضی از روستاها با استقبال سرد روستائیان مواجه می …

ادامه نوشته »

کلام شهدا:شهید حاج حسین خرازی

دكتر چمران را كه از اتاق عمل مى ‏آوردند، مى‏خندید. فكر مى ‏كردم كه به تهران منتقل و تا مدتى راحت مى ‏شویم. به او گفتم: مى‏ رویم؟ با خنده گفت: نمى‏ روم. اگر بروم تهران، روحیه بچه‏ ها ضعیف مى‏ شود. هنوز كار از دستم بر مى ‏آید، نمى ‏توانم بچه ‏ها را رها كنم، در تهران كارى ندارم. …

ادامه نوشته »

کلام شهدا:شهيد حسين خادم الرضا

کلام شهدا روزهاى آخر سال 1379 ش (سال امام على ‏علیه ‏السلام) بود. در منطقه جنوب با عراقیها در خاك عراق، به‏طور مشترك در حال تفحص بودیم. هنگام صبح براى گروهى از شهدا، زیارت عاشورا خواندیم. خیلى لذت بردیم. در بین زیارت، به ذهنم خطور كرد كه روزهاى آخر سالِ امام على‏ علیه‏ السلام است. بى‏اختیار، روضه كوچه بنى هاشم‏ …

ادامه نوشته »

کلام شهدا:شهيد عبد الرسول ناصري اردكاني

کلام شهدا وقتی به شهر می آمد حتما بایستی به خانواده های شهدا سرکشی می کرد. ده دقیقه می رفت و می نشست، دستی به سر و صورت پدران شهدا می کشید و برای بچه های آنها چیزی خریده و آنان را می بوسید. آنقدر آنان را دلداری می داد که یکبار یکی از پدران شهدا از محبت های حاجی …

ادامه نوشته »