بایگانی برچسب: خاطره ای از شهدا

شهيد بهشتي

کلام شهدا بگذارید مردم در برابر هرچیزی که بر خلاف موازین اسلامی می‌بینند، حساس بمانند.‌ شهيد بهشتي خاطره ای از شهدا چند سال از دوران اسارتم را با آقای ابوترابی گذراندم . اردوگاه موصلِ1 که بودیم یک روز رفتم پیش حاج آقا و پرسیدم « همه برای حل مشکلاتشان به شما مراجعه می کنند ، این را چه طور تحمل …

ادامه نوشته »

کلام شهدا آقايان و دولتمردان توجه کنيد که شما وارث خون شهيدان گلگون کفن، از صدر اسلام تاکنون مي‌باشيد. کم کاري و اهمال در وظايف، و بي‌توجهي به ضوابط انقلابي اسلام، خيانتي است بس بزرگ به خون شهيدان و اسلام عزيز. روحاني شهيد حسين طباخي خاطره ای از شهدا  پایگاه شهید علم الهدی در اهواز، محل شستشوی لباسهای خونی رزمندگان …

ادامه نوشته »

کلام شهدا از غیبت و تهمت و لهو و لعب و لغو و بیهوده گی و پوچی که موجب جمع آوری گناه و اتلاف وقت است، جدا بپرهیزید. به جای انتقاد در پی اصلاح یکدیگر باشید و امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید. شهيد حسن محمدي خاطره ای از شهدا چپ و راست می رفتند و …

ادامه نوشته »

کلام شهدا خدايا! از آنچه كرده‏ام اجر نمي‏خواهم، و به خاطر فداكاري‏هاي خود بر تو فخر نمي‏فروشم، آنچه داشته‏ام تو داده‏اي، و آنچه كرده‏ام تو ميسر نموده‏اي، همه استعدادهاي من، همه قدرت‏هاي من، همه وجود من زاده اراده تو است، من از خود چيزي ندارم كه ارائه دهم، از خود كاري نكرده‏ام كه پاداشي بخواهم. مصطفی چمران خاطره ای از …

ادامه نوشته »

مصطفی چمران

کلام شهدا خدايا مرا به خاطر گناهاني که در طول روز با هزاران قدرت عقل توجيهشان مي‌کنم ببخش!‏ مصطفی چمران خاطره ای از شهدا احترامش به خانم برای خیلی ها باعث تعجب بود. می گفت : « زن موجودی متعالی است، نه در مقایـــسه با موجود دیگری…» می گفت :« جامعه منهای زن، ساقط خواهد شد .» شهید باهنر منبع …

ادامه نوشته »

احمدرضا احدي

خدايا دوست دارم تنهاي تنها بيايم دور از هر کژي، دوست دارم گمنام گمنام بيايم، دور از هر هويتي، خدايا! اگر بگوئي لياقت نداري، خواهم گفت: «لياقت کداميک از الطاف تو را داشته‌ام…؟» احمدرضا احدي خاطره ای از شهدا در عملیات كربلای 2 كه در محور پیرانشهر به حاج عمران و در فصل زمستان در عمق خاك عراق انجام گرفت، …

ادامه نوشته »

شهيد مهدي باكري

ای عزیزان بدانید ماندنمان در گرو رفتنمان است. شهيد مهدي باكري خاطره ای از شهدا یك روز صبح كنار سردار اسماعیل دقایقی نشسته و مشغول گفتگو بودیم كه مدیر داخلی پادگان آمد و گفت: مجاری آب و فاضلاب دستشویی ها بسته شده و باید كسی بازش كند. سردار گفت: خوب، باشد. ترتیب كار را می‌دهم. صبح روز بعد دیدیم سرویس …

ادامه نوشته »

مصطفی چمران

خدايا خسته شده ام ، پير شده ام ، دل شکسته ام ، نااميدم و ديگر آرزويي ندارم.احساس مي کنم که اين دنيا ديگر جاي من نيست ، با همه وداع مي کنم و مي خواهم با خداي خود تنها باشم. مصطفی چمران خاطره ای از شهدا روزهاى آخر سال 1379 ش (سال امام على ‏علیه ‏السلام) بود. در منطقه …

ادامه نوشته »