باب سى و سوم در بيان قصه حضرت جرجيس عليه السلام است

باب سى و سوم در بيان قصه حضرت جرجيس عليه السلام است ابن بابويه و قطب راوندى رحمهما الله به سند خود روايت كرده اند از ابن عباس كه : حق تعالى حضرت جرجيس عليه السلام را پيغمبر گردانيد و فرستاد او را بسوى پادشاهى كه در شام مى بود كه او را ((داذانه )) مى گفتند و بت مى …

ادامه نوشته »

باب سى و دوم در بيان قصه اصحاب اخدود و پيغمبر مجوس است

باب سى و دوم در بيان قصه اصحاب اخدود و پيغمبر مجوس است حق تعالى در قرآن مجيد مى فرمايد (قتل اصحاب الاخدود)(851) ((كشته شدند – يا ملعون شدند – اصحاب اخدود)) كه گودى عظيم در زمين كنده بودند، (النار ذات الوقود)(852) ((و آن گود پر بود از آتشى كه زبانه مى كشيد،)) (اذ هم عليها قعود)(853) ((در وقتى كه …

ادامه نوشته »

باب سى و يكم در بيان قصه اصحاب كهف و اصحاب رقيم است

باب سى و يكم در بيان قصه اصحاب كهف و اصحاب رقيم است حق تعالى مى فرمايد ام حسبت ان اصحاب الكهف و الرقيم كانوا من آياتنا عجبا(807 ) ((آيا گمان كردى كه اصحاب غار و اصحاب رقيم از آيات قدرت ما در عجب بودند؟)). بعضى گفته اند كه : اصحاب رقيم همان اصحاب كهفند، و ((رقيم )) نام آن …

ادامه نوشته »

باب سى ام در بيان قصص حضرت يونس بن متى و پدر آن حضرت است

باب سى ام در بيان قصص حضرت يونس بن متى و پدر آن حضرت است حق تعالى مى فرمايد فلولا كانت قريه آمنت فنفعها ايمانها الا قوم يونس لما آمنوا كشفنا عنهم عذاب الخزى فى الحيوه الدنيا و متعناهم الى حين (766) ((چرا هيچ شهرى از شهرها كه بر ايشان عذاب فرستاديم ايمان نياوردند در وقتى كه ايمان نفع بخشد …

ادامه نوشته »

بـاب بـيـست و نهم در بيان قصه هاى ارميا و دانيال و عزير عليهم السلام و غرائب قصص بخت نصر است

بـاب بـيـست و نهم در بيان قصه هاى ارميا و دانيال و عزير عليهم السلام و غرائب قصص بخت نصر است حق تعالى مى فرمايد او كالذى مر على قريه وهى خاويه على عروشها(719) كه ترجمه لفظيش آن است كه : ((آيا ديده ايد مانند كسى كه گذشت بر قريه اى كه آن خالى بود و ديوارهايش بر سقفهايش افتاده …

ادامه نوشته »

باب بيست و هشتم در بيان قصص حضرت روح الله عيسى بن مريم عليه السلام است و درآن چند فصل است

باب بيست و هشتم در بيان قصص حضرت روح الله عيسى بن مريم عليه السلام است و درآن چند فصل است فصل اول در بيان ولادت آن حضرت است حق تعالى مى فرمايد اذ قالت الملائكه يا مريم ان الله يبشرك بكلمه منه اسمه المسيح عيسى بن مريم وجيها فى الدنيا والاخره و من المقربين ((يادآور وقتى را كه گفتند …

ادامه نوشته »

باب بيست و هفتم در بيان قصص حضرت مريم دختر عمران مادر عيسى عليه السلام است .

باب بيست و هفتم در بيان قصص حضرت مريم دختر عمران مادر عيسى عليه السلام است . حق تعالى مى فرمايد اذ قالت آمراءه عمران رب انى نذرت لك ما فى بطنى محررا فتقبل منى انك السميع العليم (420) يعنى : ((به ياد آور آن وقتى را كه گفت زن عمران – كه آن ((حنه )) جده عيسى بود، و …

ادامه نوشته »

باب بيست و ششم در بيان قصص حضرت زكريا و يحيى عليهماالسلام است

باب بيست و ششم در بيان قصص حضرت زكريا و يحيى عليهماالسلام است حق تعالى بعد از بيان قصه حضرت مريم عليها السلام مى فرمايد هنالك دعا زكريا ربه قال رب هب لى من لدنك ذريه طيبه انك سميع الدعاء يعنى : ((در وقتى كه زكريا نعمت آسمانى را نزد مريم ديد دعا كرد پروردگار خود را، پس گفت : …

ادامه نوشته »

باب بيست و پنجم در بيان قصص حضرت شعيا و حضرت حيقوق عليهماالسلام

باب بيست و پنجم در بيان قصص حضرت شعيا و حضرت حيقوق عليهماالسلام ابن بابويه و قطب راوندى رحمه الله عليهما از وهب بن منبه روايت كرده اند كه : در بنى اسرائيل پادشاهى بود در زمان شعيا عليه السلام كه ايشان مطيع و منقاد اوامر و نواهى الهى بودند، پس بدعتها در دين نهادند، هر چند شعيا عليه السلام …

ادامه نوشته »

باب بيست و چهارم در بيان قصه حنظله عليه السلام و اسحاب رس است

باب بيست و چهارم در بيان قصه حنظله عليه السلام و اسحاب رس است به سند معتبر از حضرت امام رضا عليه السلام منقول است كه : شخصى از اشراف قبيله بنى تميم كه او را عمرو مى گفتند به خدمت حضرت امير المؤ منين صلوات الله عليه آمد پيش از شهادت آن حضرت به سه روز و گفت : …

ادامه نوشته »