231، نصف پيرى

231، نصف پيرى قال اميرالمؤ منين عليه السلام : التَّوَدُّدُ نِصْفُ‏ الْعَقْلِ‏ وَ الْهَمُ‏ نِصْفُ الْهَرَمِ وَ قِلَّةُ الْعِيَالِ أَحَدُ الْيَسَارَيْن‏. يكى از دو آسايش ، نانخوران كم داشتن ، دوستى با مردم نصف عقل ، و غصه خوردن نصف پيرى است . تحف العقول ؛ النص ؛ ص221 دوره آسايش و يك كم عياليست ****دگر زان خرج و دخل …

ادامه نوشته »

230، انسان بيچاره !

230، انسان بيچاره ! قال اميرالمؤ منين عليه السلام : مِسْكِينٌ ابْنُ آدَمَ مَكْتُومُ‏ الْأَجَلِ‏ مَكْنُونُ‏ الْعِلَلِ‏ مَحْفُوظُ الْعَمَلِ تُؤْلِمُهُ الْبَقَّةُ وَ تَقْتُلُهُ الشَّرْقَةُ وَ تُنَتِّنُهُ بيچاره فرزند آدم كه اجلش پنهان ، و در درد و الم پيچيده شده و عملش ثبت است ، از نيش پشه در آزار است ، اگر آب در گلويش بماند مى ميرد عرق …

ادامه نوشته »

229، تكبير چرا؟

229، تكبير چرا؟ قال اميرالمؤ منين عليه السلام : مَا لِابْنِ آدَمَ وَ [الْفَخْرُ] الْفَخْرِ أَوَّلُهُ‏ نُطْفَةٌ وَ آخِرُهُ‏ جِيفَةٌ وَ لَا يَرْزُقُ نَفْسَهُ وَ لَا يَدْفَعُ حَتْفَه‏ اولاد آدم را چه جاى افتخار و ناز است ؟ كسيكه اولش نطفه و منى و آخرش ‍ لاشه گنديده است ، و نمى تواند بخودش روزى رساند و نه مرگ را …

ادامه نوشته »

228، الهام علم

228، الهام علم قال اميرالمؤ منين عليه السلام : إِذَا أَرْذَلَ اللَّهُ عَبْداً حَظَرَ عَلَيْهِ الْعِلْم‏. زمانى كه خداوند بنده‏اى را خوار كند دانش را از او منع نمايد. نهج البلاغة (للصبحي صالح) ؛ ص526هم سازد. چو باشد بنده اى محبوب معبود ****به قلبش ديده عملش شود جود دگر توفيقش از علم و عمل هست ****و اندر راه خوشبختى كند …

ادامه نوشته »

227، حفظ اعتماد

227، حفظ اعتماد قال اميرالمؤ منين عليه السلام : وَ مَنْ ظَنَّ بِكَ خَيْراً فَصَدِّقْ‏ ظَنَّه‏. آنكه تو را نيك پندارد، گمانش را نسبت به خود حفظ كن ، با وى جز به راه نيكى مرو، كه اگر رفتى اطمينان از ميان مردم مى رود. تحف العقول ؛ النص ؛ ص82 هر آنكس ظن نيكو بر تو دارد ****گمانش را …

ادامه نوشته »

226، زمان تقسيم روزي

226، زمان تقسيم روزي قال الصادق عليه السلام : ٍ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقْسِمُ الْأَرْزَاقَ مَا بَيْنَ‏ طُلُوعِ‏ الْفَجْرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ فَإِيَّاكُمْ وَ تِلْكَ النَّوْمَةَ. خداوند روزى بندگان را در ساعت ما بين طلوع فجر تا طلوع آفتاب تقسيم مى كند بنابراين ، از خوابيدن در آن ساعت خوددارى كنيد. من لا يحضره الفقيه ؛ ج‏1 ؛ …

ادامه نوشته »

225، شرع و بدعت

225، شرع و بدعت قال اميرالمؤ منين عليه السلام : إِنَّمَا النَّاسُ رَجُلَانِ مُتَّبِعٌ‏ شِرْعَةً وَ مُبْتَدِعٌ‏ بِدْعَة به درستى كه مردم دو گروه اند: يكى پيرو راه شرعى ، و ديگرى دنبال راه بى اساس است آنكه پيرو راه شرعى است ببهشت و آنكه زنده كننده بدعتى است بدوزخ خواهد رفت . نهج البلاغة (للصبحي صالح) ؛ ص254 بتحقيق …

ادامه نوشته »

224، دام دنيا!

224، دام دنيا!   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  إِنَّمَا الدُّنْيَا شَرَكٌ وَقَعَ‏ فِيهِ‏ مَنْ‏ لَا يَعْرِفُهُ‏. به راستى كه جهان دامى است كه هر كه آن را نشناسد، در آن در افتد. عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ؛ ص177 بتحقيق اين جهان داميست مستور ****هرآنكس بى خبر گرديد و مغرور بيافتد ناگهان در دام صياد ****كشد بيهوده ، از …

ادامه نوشته »

223، جاهل واقعى

223، جاهل واقعى   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  إِنَّمَا الْجَاهِلُ‏ مَنِ‏ اسْتَعْبَدَتْهُ‏ الْمَطَالِبُ. به راستى شخص بى خرد كسى است كه خواسته هاى نفسانى او را بنده و برده خويش سازد. عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ؛ ص177 بتحقيق آنكه نادانست و جاهل ****بود افعال او بيقدر و باطل بخواهشهاى نفسش بنده باشد ****بدلخواه خودش چون مرده باشد

ادامه نوشته »

222، عاقل واقعى

222، عاقل واقعى   قال اميرالمؤ منين عليه السلام :  الْعَاقِلُ مَنْ‏ وَعَظَتْهُ‏ التَّجَارِبُ‏. به راستى خردمند كسى است كه ، تجربه ها پندش دهد، و سرد و گرم روزگار پخته و اصلاحشان گرداند. من لا يحضره الفقيه ؛ ج‏4 ؛ ص388. بتحقيق ور كسى باشد خردمند ****بگيرد از تجارب هاى خود پند زسرد و گرم دنيا پخته گردد ****در اين …

ادامه نوشته »