لطيفه45

لطيفه گويند: سلطان هند از شخصى پرسيد: كه بى عقلترين مردم در اين شهر كيست ؟ او گفت : در كتابى ديدم آن كسى است كه نامش تختى و ريشش ‍ دراز و معلم اطفال مى باشد پادشاه گفت : در اين شهر جستجو كن شايد كسى را پيدا كنى كه جامع اين صفات باشد تا او را امتحان كنم …

ادامه نوشته »

لطيفه44

لطيفه مبرد گويد: روزى به دارالمجانين (تيمارستان ) رفتم ، ديوانه اى ديدم و روبروى او ايستادم و زبانم را از دهان خود بسوى او بيرون كردم ، روى از من برگردانيد بسوى ديگر، من هم به آنطرف رفته و همين كار را تكرار نمودم ، تا اينكه اوقاتش تلخ شده ، آنگاه روبه آسمان كرده و گفت : خدايا …

ادامه نوشته »

باز مژده به ريش سفيدان

باز مژده به ريش سفيدان از پيامبر اسلام نقل شده كه : اولين شخصى كه در محاسن او سفيدى پيدا شد حضرت ابراهيم (ع ) بود، آن جناب عرض كرد خدايا اين چه علامتى است كه در من پيدا شده خطاب رسيد: اين لباس وقار و نور اسلام است ، قسم به عزت و جلال خودم اين لباس را نمى …

ادامه نوشته »

بشارت به ريش سفيدان

بشارت به ريش سفيدان حضرت رسول (ص ) فرمود: (( الشيب اول منازل الموت ، )) سفيدى موى ريش اولين منزل مرگ است .و نيز فرمود: كسيكه محاسن او در اسلام سفيد شد (( يقول الله مرحبا بعبدى )) خداوند مى فرمايد: آفرين به بنده من اين رحم و لطفى كه خداى تعالى در حق بنده خود مى فرمايد در …

ادامه نوشته »

رحم به سگ باعث نجاتش شد

رحم به سگ باعث نجاتش شد روايت شده كه در ميان بنى اسرائيل مردى بود بد عمل كه از فسق و فجور هيچ دست بر نمى داشت ، همينكه بنى اسرائيل جسد مرد را به چاه انداختند خداوند تبارك و تعالى به پيغمبر آن جماعت امر فرمود كه او را از چاه در آورده و غسل دهد و به احترام …

ادامه نوشته »

اين هم نتيجه انفاق

اين هم نتيجه انفاق در مصابيح القلوب است كه : زنى مشغول تناول غذا بود كه فقيرى آمد و از آن سئوال نمود آن زن جز لقمه اى كه به دهان گذاشته بود چيز ديگرى نداشت فورا لقمه را از دهان در آورد و به آن فقير داد زمانى نگذشت كه حيوانى درنده اى آمد و طفل آن زن را …

ادامه نوشته »

هر كس صورت مادر را ببوسد…

هر كس صورت مادر را ببوسد… ابن عباس از حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه : (( ((من قبل بين عينى امه كان له سترا من النار)) )) هر كسى كه ميان دو چشم مادرش را ببوسد اين عملش سپر و مانعى مى گردد بين او و آتش جهنم . و در كتاب شرعة …

ادامه نوشته »

از رحمت خدا ماءيوس نشويد:

از رحمت خدا ماءيوس نشويد: مالك بن دينار گويد: سفر حج رفتم ، جماعتى را در عرفات ديدم به خود گفتم : كاش مى دانستم حج كدام يك از اينها مورد قبول است تا او را تهنيت بگويم و كدام يك مردود است تا او را تسليت گويم ، در جواب ديدم گوينده اى مى گويد:

ادامه نوشته »

نتيجه مخالفت با هواى نفس

نتيجه مخالفت با هواى نفس در كتاب فرج بعد الشدة حكايت ذيل را نقل نموده كه راهبى در بلاد مصر شهرت يافت كه او صاحب مكاشفه است ، عالمى از علماى مسلمين خيال كرد كه اين راهب ، مسلمين را از دين اسلام خارج مى كند پيش خود گفت خوب است او را بكشم كاردى را مسموم كرده آمد به …

ادامه نوشته »

لطيفه43

لطيفه از فيلسوفى پرسيدند: كه فرق ما بين خنده و گريه چيست ؟ گفت : بينى ، پرسيدند چطور؟ گفت براى اينكه گريه مربوط به چشم است و خنده مربوط به دهن است ، ميان چشم و دهن فارق بينى است .

ادامه نوشته »