خستگى ناپذيرى امام موسى بن جعفر (عليهما السلام)

خستگى ناپذيرى امام موسى بن جعفر (عليهما السلام)

ابن صباغ مالکى مى گويد: يکى از ماموران زندانى که مخفيانه مراقب احوال حضرت کاظم سلام الله عليه بود به عيسى بن جعفر (امير بصره که به دستور هارون الرشيد آن حضرت را زندانى کرده بود) خبر داد که شنيدم آن حضرت در دعاى خويش مى فرمود: خداوندا! تو مى دانى که گوشه خلوتى از تو خواستم که براى عبادت فراغت يابم، اکنون آن را به من ارزانى داشتى، پس شکر وحمد مى گويم تو را.(4)

خطيب بغدادى در تاريخ خود مى نويسد: اصحاب ما آورده اند که حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام وارد مسجد رسول خدا (صلى الله عليه وآله) شد ودر ابتداى شب سجده اى کرد وشنيده شد که در آن مى گفت: گناه در نزد من بزرگ است، پس خداوندا، عفو وگذشت بايستى نزد تو باشد، اى اهل تقوا وبخشش آن قدر اين ذکر را تکرار کرد تا صبح طلوع نمود.(5)

مناسب است که در اينجا گوشه اى از زندگى پر از مشقت آن حضرت را که در راه عبادت محبوب خود هرگز خستگى نمى پذيرد به روايت شيخ صدوق نقل کنيم: شيخ صدوق در کتاب شريف امالى خويش مى نويسد: احمد بن عبد الله فروى (غروى) از پدرش نقل مى کند که او گفت: وارد بر فضل بن ربيع (زندانبان حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام) شدم ديدم بر بالاى بامى نشسته است. به من گفت: نزديک من بيا. من نزديک شدم تا در محاذات او قرار گرفتم. سپس به من گفت: به داخل اطاق نگاه کن. نگاه کردم. پرسيد: در ميان اطاق چه مى بينى؟ گفتم: لباسى که بر روى زمين افتاده است. گفت: درست نگاه کن. پس با دقت نگاه کردم وگفتم: مردى در حال سجده است. فضل گفت: آيا او را مى شناسى؟ گفتم: نه. گفت: او مولاى تو است. گفتم: مولاى من کيست؟ گفت: خود را به نادانى مى زنى؟!

گفتم: براى خود مولائى نمى شناسم. سپس گفت: اين شخص ابوالحسن موسى بن جعفر عليه السلام است. من شب وروز مراقب حال او هستم ودر هيچ وقت او را جز در حالى که مى بينى نمى يابم. برنامه او چنين است که: نماز صبح را مى خواند وپس از آن ساعتى به تعقيبات مى پردازد تا آفتاب طلوع مى کند، سپس سجده اى مى کند ودر حال سجده است تا ظهر. کسى را گماشته است که وقت ظهر را به او خبر دهد. تا غلام وقت ظهر را به او اعلام مى کند فورى آغاز به نماز مى کند بدون اينکه تجديد وضو کند. پس بدان که او در سجده خود (از آفتاب تا ظهر) نه خوابش مى برد ونه چرت مى زند وهمچنان مشغول نماز است تا از نماز عصر فراغت يابد. پس يک سجده مى کند تا غروب آفتاب. پس هنگام غروب از سجده خود سر بر مى دارد تا نماز مغرب را بجاى مى آورد وهمچنان با همان طهارت مشغول نماز وتعقيب مى شود تا نماز عشاء را مى خواند. پس با کبابى که برايش مى آورند افطار مى کند. سپس تجديد وضو نموده، سجده مى کند وسر از سجده برداشته، مختصرى به خواب مى رود. سپس بيدار شده، تجديد وضو مى کند وهمچنان در دل شب به نماز مى ايستد تا سپيده طلوع مى کند. من نمى فهمم چه وقت غلام طلوع فجر را به او خبر مى دهد که بلا فاصله براى نماز صبح مى ايستد. او از هنگامى که تحويل من داده شده برنامه اش همين است. من گفتم: اى فضل بن ربيع! تقوا پيشه کن وحادثه اى پيش نياور که نعمتت از دست برود. تو مى دانى کسى به حق کسى تجاوز نکرده مگر اينکه نعمت او از دستش رفته است. فضل گفت: چندين مرتبه تا حال مراب ه کشتن او امر کرده اند، اما من نپذيرفته وگفته ام حتى اگر مرا بکشند اين جنابت را نخواهم کرد.(6)

اين است نمونه اى از زندگى وفعاليت وکوشش اسوه هاى عبادت وبندگى خدا که در راه محبت او از هيچ زحمت ومشقتى برخود دريغ ندارند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.