جون، مولى ابى ذر

جون، مولى ابى ذر

بعد از ابى ذر، جون از گروندگان به اهل البيت عليهم السلام بود. وى همچنين از اصحاب امام حسن عليه السلام وسپس امام حسين عليه السلام بود وهمراه آن حضرت در سفرش از مدينه به مکه وسپس به سوى عراق حضور داشت. سيد رضى الدين داوودى گفت: هنگامى که جنگ روى داد، در حالى که امام حسين عليه السلام ايستاده بود وى از آن حضرت اجازه جنگيدن خواست. پس، حضرت به وى فرمودند: يا جون، انت فى اذن منى.(14)

پس، اگر به دنبال ما آمدى براى طلب عافيت، خود را به روش ما مبتلا مکن! در اين هنگام جون خود را بر روى پاى حضرت انداخت ودر حالى که پاهاى حضرت را مى بوسيد گفت: اى فرزند رسول خدا! من در روزهاى را حتى شما کاسه ليس شما بودم. اکنون شما را رها کنم؟! همانا بوى من تند وبد وحسب من پست وچهره من سياه است. پس، آيا دريغ مى فرمايى از من بهشت را تا بوى من خوش وجسمم عالى وچهره ام سفيد گردد؟ نه! به خدا قسم که از شما جدا نمى شوم تا اينکه خون سياه من با خون شما در آميزد. پس، امام عليه السلام هم به او اذن دادند. ومحمد بن ابى طالب گويد: پس از شهادتش امام حسين عليه السلام در کنار او ايستاده، فرمودند: خداوندا! چهره او را روشن وبوى او را خوش نما وبا نيکان محشورش گردان وشناسائى بين او وبين آل محمد (عليهم السلام) ايجاد فرما. علماى ما از حضرت باقر عليه السلام نقل کرده اند که ايشان از قول پدرشان حضرت زين العابدين عليه السلام نقل کرده اند که فرمودند: بنى اسد در هنگام دفن کشته ها در ميدان جنگ حاضر بودند، بعد از چند روز جون را يافتند که دفن کنند، مشاهده کردند که بوى مشک از او به مشام مى رسد.(15)

مى بينيم که در اين قهرمان حماسه عاشورا در اثر جوشش عشق سيد وسالارشان، انقلاب ودگرگونى ناگهانى بوجود آمده که هر کدام ره چند صد ساله را در لحظه اى پيموده اند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.