تمامى آثار محبت مربوط به انقلاب ماهيت است

تمامى آثار محبت مربوط به انقلاب ماهيت است

با نظرى اجمالى بر آثار عشق ومحبت به دست آورديم که تمامى آثار گرانبهاى اکسير عشق، از انقلاب ماهيت عاشق به وجود مى آيد، وگر نه با حفظ جمود وايستائى فرد، اين همه آثار وتابش اشعه نور محبت امکان پذير نيست ويا، به عبارت فنى وعلمى ديگر، امواج خرواشان در ساحل درياى محبت از امواج وتغييرات درونى وجوهرى عاشق پديد مى آيد که گفته اند: کل ما بالعرض لابد وان ينتهى الى ما بالذات. ونيز حکما در دليل اثبات حرکت جوهرى گفته اند: وجود جوهر وجودى است که محل وموضوع نمى خواهد وروى پاى خود مى ايستد ووجود عرض، وجودى است که موضوع مى خواهد، وبه تعبير ديگر، اعراض نمودهاى بود جوهر وسواحل ودامنه هاى آن محسوب مى شوند. وچون حرکت در برخى از مقولات مانند مقوله وضع، کم وکيف مورد قبول فلاسفه قائل به حرکت مى باشد واعراض دامنه ها ونمودهاى جواهرند، بنابر اين کمالات اعراض بايستى به جواهر منتهى شود. يعنى حرکت در مقولات عرضى منتهى به حرکت در جوهر وذات اشياء مى شود ودر نتيجه، خروش درونى اشياء است که به سواحل ودامنه هاى آنها نيز سرايت کرده، آنها را به حرکت در مى آورد وآنچه که براى ما محسوس است حرکت در اعراض مى باشد که به برهان عقلى ما را به حرکت جواهر وذوات راهنمايى مى کند. آثار وخواص ديگر محبت نيز نسبت به انقلاب ماهيت چنين حکمى دارد. وقتى آتش عشق درون وذات وطبيعت وحقيقت کسى را سوخت وروح او را فراگرفت، اين خروش وهيجان درونى در همه اطوار وشئون وحرکات وسکنات او اثر مى گذارد، ودر نتيجه، در راه محبوب خسته نمى شود وتسليم محبوب مى گردد، جز او به کسى توجهى ندارد ودر بيقرارى وانتظار بسر مى برد ودر آستانه او مى نشيند وهمچنين…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.