روزى در هواى گرم مدينه ، زنى جوان و زيبا در حالى كه طبق معمول روسرى خود را به پشت گردن انداخته و دور گردن و بنا گوشش پيدا بود، از كوچه عبور مى كرد.
مردى از اصحاب رسول خدا (ص ) از طرف مقابل مى آمد. آن منظره زيبا سخت نظر او را جلب كرد و چنان غرق تماشاى آن زيبا شد كه از خودش و اطرافيانش غافل گشت و جلو خودش را نگاه نمى كرد.
آن زن وارد كوچه اى شد و جوان با چشم خود او را دنبال مى كرد. همانطور كه مى رفت ، ناگهان استخوان يا شيشه اى كه از ديوار بيرون آمده بود به صورتش اصابت كرد و صورتش را مجروح ساخت ، وقتى به خود آمد كه خون از سر و صورتش جارى شده بود.
با همين حال به حضور رسول اكرم رفت و ماجرا را به او عرض رساند. اينجا بود كه آيه مباركه نازل شد:
((اى پيامبر! به مؤ منان بگو كه ديده هاشان را فرو گيرند و عورتهاشانرا نگاهدارند؛ زيرا كه آن براى ايشان پاكيزه تر است . به درستى كه خدا – به آنچه مى كنند – آگاه است . و به زنان باايمان نيز بگو كه ديده هاشانرا فرو گيرند و عورتهاشانرا نگاه دارند و زيور و زينت خود را – مگر آنچه از آن آشكار آمد – ظاهر نسازند و بايد كه روسريها و مقنعه هاشانرا بر گريبانهاشان فرو گذارند و پيرايه هاى خود را ظاهر نسازند مگر براى شوهرانشان ، يا پدرانشان ، يا پدران شوهرانشان ، يا پسران خواهرانشان ، يا زنانشان ، يا مملوكان ، يا ديوانگان و افراد بله ، يا كودكان غير مميّز))(9)