بنده خدا

فصل 13. تفكر در ذات خدا ممنوع

فصل 13. تفكر در ذات خدا ممنوع از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت است كه : در نعمتهاى خدا بينديشيد و در (ذات ) خدا انديشه مكنيد، كه شما هرگز به قدر و واقعيت آن پى نمى بريد.(241) و در ((كافى )) با سند خود از مولايمان امام باقر عليه السلام است كه : درباره آفرينش و آفريده …

ادامه نوشته »

فصل 12. سخنى ديگر

فصل 12. سخنى ديگر و از سخنان شريف آن حضرت است : سپاس خدايى را كه منع بخشش دارايش نسازد، و عطا و دهش تهيدستش ‍ نكند، كه هر بخشنده اى جز او با بخشش كاهش مى يابد، خدايى كه با نعمتهايى سودمند و بخششهاى فراوان توانگر است ، و با جود و بخشش ‍ خود روزى آفريدگان را تعهد …

ادامه نوشته »

فصل 11. سخنى ديگر

فصل 11. سخنى ديگر و از سخنان آن حضرت است : خدايى كه از چيزى هستى نيافته و آنچه را كه هست از چيزى نيافريده است . حدوث اشياء را گواه ازليتش ، نشانه هاى عجزى را كه بر آنها نهاده گواه قدرتش ، و ناگزيرى آنها از فنا را گواه دوام خود گرفته است .

ادامه نوشته »

فصل 10. از سخنان على عليه السلام

فصل 10. از سخنان على عليه السلام و از سخنان آن حضرت است : او زنده اى است بدون كيفيت ، و بودنش را زمانى نيست و بودنش را كيفيتى نباشد. او زمان ندارد و در چيزى و بر چيزى نيست ، و براى بودنش مكانى اختراع نكرده است (232)، و پس از تكوين اشياء نيرومند نشده و پيش از …

ادامه نوشته »

فصل 9. درباره ديدن خداوند

فصل 9. درباره ديدن خداوند از سخنان آن حضرت ، در پاسخ به ذعلب يمانى كه پرسيده بود: اى اميرمؤ منان ، آيا پروردگار خود را ديده اى ؟ آيا چيزى را كه نديده ام مى پرستم ؟! گفت : چگونه او را مى بينى ؟ فرمود:

ادامه نوشته »

فصل 8. خطبه اى ديگر

فصل 8. خطبه اى ديگر از سخنان آن حضرت است : خدايى كه با خلقش بر وجودش ، و به آفريده هاى حادثش بر آغاز نداشتنش ، و به شباهت داشتنشان (به يكديگر) بر شبيه نداشتنش ‍ راهنماست . قواى ادراكى او را لمس نكند و پرده ها او را نپوشاند، چرا ميان آفريدگار و آفريده ، و حد دهنده …

ادامه نوشته »

فصل 7. خطبه اى ديگر

فصل 7. خطبه اى ديگر از سخنان آن حضرت است : همه چيز در برابر او خاشع است و به او قائم . او ثروت هر فقير، عزت هر ذليل ، قوت هر ضعيف و پناه هر دردمندى است ، هر كه سخن گويد نطقش ‍ بشنود، هر كه لب فرو بندد رازش بداند، هر كه زيست كند روزيش با …

ادامه نوشته »

فصل 6. چند خطبه ديگر

فصل 6. چند خطبه ديگر و از سخنان آن حضرت است : خدايى كه حالات او يكى از ديگرى پيشى نگرفته تا اينكه اول باشد پيش از آنكه آخر باشد و ظاهر باشد پيش از آنكه باطن باشد. هر چه نام يگانگى به خود گرفته جز او اندك ، هر زورمندى جز او زبون ، هر مالكى جز او مملوك …

ادامه نوشته »

فصل 5. خطبه اى ديگر

فصل 5. خطبه اى ديگر و آن حضرت فرمود: خدا را به يگانگى نشناخته آن كه براى خدا كيفيت و چگونگىقائل شود، و به حقيقت او نرسيده آن كه براى اومثل و مانند قرار دهد، و او را قصد نكرده آن كه او را تشبيه كند، و او را نطلبيده آن كه بهاو اشاره كرده و او را به وهم …

ادامه نوشته »

فصل 4. خطبه اى ديگر مولايمان اميرمؤ منان عليه السلام فرمود: اول دين شناخت اوست ، و كمال شناختش تصديق به وجود اوست ، و كمال تصديقش يگانه دانستن اوست ، و كمال يگانه دانستنش اخلاص ‍ ورزيدن به ساحت اوست ، و كمال اخلاص به ساحت او نفى صفات از اوست ، به گواهى هر صفتى كه آن غير …

ادامه نوشته »