كافرى، غلامى مسلمان داشت . غلام به دين و آيين خود سخت پايبند بود و كافر، او را منعى نمىكرد . روزى سحرگاه، غلام را گفت: طاس و اسباب حمام را برگير تا برويم . در راه به مسجدى رسيدند. غلام گفت:اى خواجه!اجازت مىفرمايى كه به اين مسجد داخل شوم و نماز بگزارم. خواجه گفت: برو؛ ولى چون نمازت را …
ادامه نوشته »بنده خدا
3 – آفتاب و مهتاب
پيرى، از مريدان خود پرسيد: ((هيچ كارى و اثرى از شما سر زده است كه سودى براى ديگرى داشته باشد؟ )) يكى گفت: (( من امير بودم . گدايى به در خانه من آمد. چيزى خواست . من جامه خود و انگشتر ملوكانه به او دادم و او را بر تخت شاهى نشاندم و خود به حلقه درويشان پيوستم .))
ادامه نوشته »2 – چه كنم با شرم؟
مردى از اهل حبشه نزد رسول خدا صلوات الله عليه و آله آمد وگفت: (( يا رسول الله!گناهان من بسيار است . آيا در توبه به روى من نيز باز است؟ )) پيامبر (ص) فرمود: (( آرى، راه توبه بر همگان، هموار است . تو نيز از آن محروم نيستى . )) مرد حبشى از نزد پيامبر (ص)رفت . مدتى …
ادامه نوشته »1 – دوزخى كيست؟
جعفر بن يونس، مشهور به ((شبلى )) ( 335- 247) از عارفان نامى و پر آوازه قرن سوم و چهارم هجرى است . وى در عرفان و تصوف شاگرد جنيد بغدادى، و استاد بسيارى از عارفان پس از خود بود.
ادامه نوشته »كتاب حاضر
110 حكايت كوتاه در اين مجموعه گرد آمدهاند؛ با چند ويژگى: 1 . شمار آنها را به 110 رسانديم تا بدين راه، عرض ارادتى كرده باشيم به ساحت قدس علوى كه سرسلسله عارفان و پارسايان است . ? 2. در همه اين حكايات، جنبه تعليمى و تربيتى آنها در لحاظ بوده است . بدين ترتيب، همه آنها، با خود پيامى …
ادامه نوشته »پيشكش به خاك نجف آن جا كه روح عاطفه ها و حقيقت عرفان آرميده است
آن را كه دل از عشق پر آتش باشد – – هر قصه كه گويد همه دلكش باشد تو قصه عاشقان همى كم شنوى – – بشنو بشنو كه قصه شان خوش باشد و گفت: هر كه به مقدار يك سبع از قرآن و حكايت پارسايان در شبانهروزى بر خود عرضه نكند، دين خويش به سلامت نتواند داشت . …
ادامه نوشته »سخن چين خون آلود
روباه حيوانى بسيار زيرك و حيله گر است گويند وقتى كيك و پشه بر او فراوان اجتماع مى كنند تكه اى از پوست حيوان مرده يا پشمى را به دهان مى گيرد، دست و پاى خود را كم كم در آب فرو مى برد. حشرات همينكه احساس آب مى كنند حركت نموده بجاى ديگرى مى نشينند رفته رفته تمام بدنش …
ادامه نوشته »سخن چين چه مى كند؟
شخصى غلامى را فروخت ، به مشترى گوشزد كرد كه اين غلام فقط يك عيب دارد و آن عيب سخن چينى است مشترى با همين عيب به معامله راضى شده او را خريد، مدتى غلام در خانه صاحب جديد خود ماند، روزى به زن او گفت شوهرت به تو علاقه اى ندارد و خيال ازدواج مجدد كرده ، اگر بخواهى …
ادامه نوشته »با شراب خوار معاشرت نكنيد
حماد از حضرت صادق (ع ) نقل كرد كه ايشان درباره كسيكه شرابخوارى كند با اينكه خداوند به وسيله پيغمبرش آنرا حرام كرده ، فرمود اگر خواستگارى نمايد شايستكى ازدواج را ندارد در گفتار نبايد او را تصديق نمود، وساطت او را درباره كسى نبايد پذيرفت و به ميتوان در سپردن امانتى به او اطمينان نمود هر كس شرابخوار را …
ادامه نوشته »عبادت هر كس به اندازه ايمان او بايد باشد.
حضرت صادق (ع ) فرمود ايمان بر هفت سهم تقسيم مى شود، بعضى از مسلمانها يك سهم را دارند، برخى دو سهم كسانى نيز عستند كه داراى هفت سهم ميباشد، از اينرو شايسته نيست بر صاحب يك سهم تحميل كنند بار صاحب دو سهم را و كسيكه دو سهم دارد نبايد بار شخص سه سهمى بر او تحميل شود همينطور …
ادامه نوشته »