– فكر دنيا در لحظه آخر عمر همچنين ، مردى در حال مرگ بود و چيزى نمانده بود كه جان به جان آفرين تسليم كند. او را گفتند: ((بگو: لا اله الا الله )). گفت : ((اندوه من بر زمان است و در چه زمانى روزگار ناگوار اصابت كرد؛ در حينى كه زمستان پشت كرد و تابستان روى آورد و …
Read More »بنده خدا
افسوس بر جوانى
افسوس بر جوانى عطبى نقل كرده است كه مردى را هنگام مرگ گفتند: بگو لا الا الا الله . مرد گفت : ((آه ! افسوس بر جوانى ! در چه زمانى عنفوان جوانى را از دست داده ام ، در حينى كه غيرتمند مرد و كابين ارزان شد و حجاب از هر باب بر كنار رفت .))(184)
Read More »– خاك سپارى در جوار على عليه السلام
مرگ و برزخ – خاك سپارى در جوار على عليه السلام خواجه ابوجعفر، نصرالدين ، محمد بن حسن طوسى ملقب به استاد بشر، دانشمندى بود جامع الاطراف كه بر بيشترينه علوم عصر خود احاطه و در پاره اى از آنها سمت پيشوايى و تقدم داشت . محققان او را استادالبشر و عقل حادى عشر خوانده اند، و متعصبان مخالف از …
Read More »كس نبيند مگر خود را
كس نبيند مگر خود را مولوى محمد حسن در تعليم نهم مقدمه التاويل المحكم فى متشابه فصوص الحكم (181) گويد: واضح باد كه از شيخ اكبر، عين القضاة همدانى قدس سره در بعض رسايل منقول است كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم را هفت صد بار در خواب ديدم ، و هر مرتبه تعليم حقايق …
Read More »خواب كتاب
خواب كتاب گاهى رؤ ياها صادق است : يك بار خوابى ديدم و آن اين بود كه كتابى با مشخصات معين را از كسى خريدارى مى نمايم . كتابى كه جلد آن تقريبا كهنه شده و گوشه اى زا اوراق آن را هم گويى موش خورده است ، فردا صبح در بازار همان كتاب را با عين همان ويژگى ها، …
Read More »بيدارى در خواب
بيدارى در خواب در حدود سيزده چهارده ساله بودم ، شبى در خواب ديدم كه در ميان باغى هستم ، به انواع درختان ميوه دار آراسته . شخصى را مى بينم كه قدّى معتدل و قدكى بركى در بر و كلاهى كشيده بر سر دارد. سلام كرد و پرسيدم : ((كيستى ؟)) گفت : ((مولوى ام .)) گفتم : ((همان …
Read More »رؤ ياى صادقانه
رؤ ياى صادقانه هر كسى در مدت زندگى خود خواب هايى مى بيند، اين كمترين وقتى در عالم خواب لوحى زرين را از دستى سيمين گرفت كه در آن به زيباترين خط درخشنده و فروزان با آب طلا نوشته بود: يا حسن خذ الكتاب بقوة . و نيز وقتى در عالم خواب مرحوم استاد آيت الله حاج شيخ محمد تقى …
Read More »رؤ ياى شيرين
رؤ ياى شيرين راقم گويد: در شب چهارشنبه بيست و نهم جمادى الاولى سنه 1405ه ق : اول اسفند 1363 ه ش چون پاسى از شب بگذشت ، مزاج بناى بهانه را گذاشت بالاخره تعشى خفيفى حاصل شد ولى از بيم آن تا دوازده نصف شب بيدار بودم و با خواب جنگيدم و براى هضم غذا صبر كردم و اكثر …
Read More »ديو اعوذ خوان ، شيطان لا حول خوان
ديو اعوذ خوان ، شيطان لا حول خوان عزيز نسفى در انسان كامل گويد (ص 227): در ولايت خود بودم در شهر نسف ، شبى پيغمبر را صلى الله عليه و آله و سلم به خواب ديدم فرمود كه : يا عزيز ديو اعوذ خوان و شيطان لاحول خوان را مى دانى ؟ گفتم : نه يا رسول الله . …
Read More »پيش بينى آينده
پيش بينى آينده اين قضيه كه من مى نويسم به خوبى واضح مى كند كه هر چيزى كه بعد از اين بايد واقع شود حتمى الوقوع است حتى حادثه جزئى . يك روز صبح با دقت زياد كتابت مهم و طولانى داشتم به زبان انگليسى ، وقتى صفحه سيّم را تمام كردم به جاى آن كه ظرف شن را بردارم …
Read More »