141 – قصيده اى در مدح اميرالمؤ منين (ع )و خوابى عجيب و نيز جناب مولوى چنين نقل مى فرمود: بنده ساكن مشهدمقدس بودم از فيوضات حضرت رضا عليه السّلام در جوانى مرهون احسان امام رؤ وف و از قابليت خود زيادتر. منبرم جذاب بود، ملازم مرحوم شيخ على اكبر نهاوندى و سيدرضا قوچانى و شيخ رمضانعلى قوچانى و شيخ …
ادامه نوشته »بنده خدا
نجات از زندان و رسيدن به مقصد
140 – نجات از زندان و رسيدن به مقصد همچنين جناب مولوى نقل فرمود جوان خوش سيماى شانزده ساله اى به نام آقاى زبيرى در مدرسه پايين پا مشهدمقدس كه حالا از بين رفته است نزد شيخ قنبر توسلى مى آمد، اين جوان زاهد عابد غالبا روزه بود جز عيد فطر و قربان . خيلى به زيارت حضرت حجت عجل …
ادامه نوشته »آب آشاميدنى در ميان دريا
139 – آب آشاميدنى در ميان دريا نظير اين داستان جناب قندهارى را مرحوم حاج محمد كويتى كه تقريبا در 35 سال قبل با آن مرحوم حج مشرف بودم برايم نقل كرد: وقتى پسرعمويم نارگيل بار كشتى خود نموده از بمبئى به قصد دوبى حركت كرد به حسب قاعده بايد در مدت يك هفته برسد ولى سه هفته گذشت و …
ادامه نوشته »از آسمان ماهى مى بارد
138 – از آسمان ماهى مى بارد و نيز جناب مولوى نقل فرمود كه سن من هشت ساله بود، باران شديدى آمد در ميان آن خودم ديدم يك دانه ماهى از آسمان افتاد، نيم دقيقه طول نكشيد كه گربه اى آمد و آن را خورد. نظير اين ، در سفرى كه زمان جنگ دوم بود و من نتوانستم از راه …
ادامه نوشته »فرجام ناگوار عهدشكنى
137 – فرجام ناگوار عهدشكنى ونيز جناب مولوى سلمه اللّه تعالى نقل فرمود در همان ايام نصيرالاسلام ابوالواعظين به مشهدمقدس آمده بود، ماه مبارك رمضان در مسجد گوهرشاد منبر مى رفت ، شبى از معجزات اوايل اين قرن كه در حرم مبارك رضوى عليه السّلام ديده بود حكايت نمود كه دو زوجه كه با هم و حسينى عليه السّلام بودند …
ادامه نوشته »فرنگى روضه خوانى مى كند
136 – فرنگى روضه خوانى مى كند جناب شيخ محمد حسن مولوى قندهارى كه داستانهايى از ايشان ذكر شد نقل مى فرمايد كه : پنجاه سال قبل 14 محرم منزل آقاى ضابط آستانه مقدس رضوى عليه السّلام در عيدگاه مشهد، مرحوم مغفور شيخ محمد باقر واعظ حكايت نمود كه در ماه محرمى از جانب تاجرهاى ايرانى مقيم پاريس براى خواندن …
ادامه نوشته »حكايت مشهدى احمد آشپز
135 – حكايت مشهدى احمد آشپز و نيز مرقوم فرموده اند كه شوهر همشيره ايشان دكتر هدايت اللّه كه مطبش در محله بيدآباد بود نقل كرد از مشهدى احمد آشپز كه دكانش در محله بيدآباد بود كه يك روز در حال جنابت بودم و نتوانستم غسل نمايم ، فورى غذاى بريانى برداشتم بروم خدمت جناب حاجى محمد جواد كه منزلشان …
ادامه نوشته »بركت پول مايه كيسه
134 – بركت پول مايه كيسه جناب عمدة الاخيار آقاى حاج محمد حسن شركت ساكن اصفهان مرقوم داشته اند كه يك نفر از بستگان آقاى حاجى محمد جواد بيدآبادى (كه داستانهاى مكررى از ايشان در اين كتاب نقل شده است )، مرد بسيار خوبى بود، براى بنده نقل كرد كه من مدتى ملازم خدمت آقاى حاجى مرحوم بودم صبحها مى …
ادامه نوشته »جسد سالمى از 1300 سال قبل به دست آمد
133 – جسد سالمى از 1300 سال قبل به دست آمد در روزنامه كيهان پنجشنبه 3 مرداد 1353 شماره 9319 قضيه عجيبى ذكر شده كه عين مطالب آن اينجا درج مى گردد: در حفارى كه چند سارق ناشناس در يزد كردند، جسد سالمى از 1300 سال قبل به دست آمد.جسد متعلق به ((بى بى حيات )) يكى از زنان نامدار …
ادامه نوشته »رو به حسين (ع ) قبله حقيقى
132 – رو به حسين (ع ) قبله حقيقى مرحوم حاج عبدالعلى معمار عالم فرد عليه الرحمه نقل كرد: اوقاتى كه موفق به زيارت كربلا بودم ، روزى در صحن مقدس نشسته بودم ، يك نفر هم نزديك من نشسته بود، اسم او را پرسيدم گفت فلان خراسانى . از شغل او پرسيدم گفت ((بنايى )). ديدم با من هم …
ادامه نوشته »