شهید ابراهیم هادی

حے علی الصلاة..

حے علی الصلاة.. اذان بگو ابراهیم.. خسته ام از دنیا.. از رنگ رنگ غریب و عجیب این دنیا، با صدای طنین اندازت اذانی بگو؛ بگو که خدا غریب شده است در این دنیا.. بگو دین محمد، رسول خدا فراموش شده… حے علی خیر العمل… اذان بگو ابراهیم.. دلم پر از درد است.. اذان بگو ای ندای زنده شدن دلهای خاموش… …

ادامه نوشته »

☑️ پیوند الهی

☑️ پیوند الهی عصر يکي از روزها بود. ابراهيم از سر کار به خانه مي‌آمد. وقتي وارد کوچه شد براي يك لحظه نگاهش به پسر همسايه افتاد. با دختري جوان مشغول صحبت بود. پسر، تا ابراهيم را ديد بلافاصله از دختر خداحافظي کرد و رفت! ميخواست نگاهش به نگاه ابراهيم نيفتد. چند روز بعد دوباره اين ماجرا تکرار شد. اين …

ادامه نوشته »

شهيد مصطفي رداني پور

شهيد انرژي لازم براي حركت به سوي كمال را به كالبد جامعه اسلامي مي‌دمد. شهيد مصطفي رداني پور ابراهیم بعضی اوقات مداحی هم می کرد. یک روز بعد از مداحی، چند نفر از دوستانش درباره خواندنش با او شوخی کردند. ابراهیم از صحبت های آن ها کمی بهم ریخت و همان جا گفت: این ها مجلس حضرت زهرا سلام الله …

ادامه نوشته »

? پیامبر (ص) میفرمایند:

? پیامبر (ص) میفرمایند: به واسطه محبت یک زن به یک سگ و آب دادن به او، گناهان آن زن بخشیده شد. ? کنزالعمال، ص۴۳۱۱۶ قلب رئوف و مهربان ابراهیم به حیوانات هم محبت داشت. حتی نمی توانست ببیند که یک حیوان اذیت می شود. یک روز قرار شد که با ابراهیم، از گیلان غرب به کرمانشاه و از آن …

ادامه نوشته »

?مذهبی ها باید چگونه زندگی کنند؟!

?مذهبی ها باید چگونه زندگی کنند؟! ?استاد پناهیان: کار بچه مذهبی باید آن‌قدر خوب باشد که نیاز به توصیه نداشته باشد. شهید ابراهیم هادی کسی بود که زندگی را فهمیده بود. ?کار بچه مذهبی را نباید کسی تحویل بگیرد؛ بلکه آن‌قدر باید زحمت کشیده باشد و آن‌قدر کارش خوب و قشنگ باشد که خودِ کار، صدا کند. ?طبق فرمایش پیامبر …

ادامه نوشته »

⭕ دلنوشته

⭕ دلنوشته دوست من ابراهیم… یشب خواب دیدم بهشت زهرا دنبال یک شهید میگردم. فردا صبح وقتی از خواب بیدارشدم میدونستم خواب دیدم ولی نمیدونستم چه خوابی… گروهی با دوستان دوران مدرسه داشتیم که زیاد حرفهای جالبی نمیزدیم اونروزها اوایل فکر کردن من راجب تغییر کردن بود… تا اینکه دوست طلبه ای داشتیم که داخل گروه بود ازمون پرسید بچه …

ادامه نوشته »

قلب رئوف و مهربان ابراهیم

پیامبر (ص) میفرمایند: به واسطه محبت یک زن به یک سگ و آب دادن به او، گناهان آن زن بخشیده شد. کنزالعمال، ص۴۳۱۱۶ قلب رئوف و مهربان ابراهیم به حیوانات هم محبت داشت. حتی نمی توانست ببیند که یک حیوان اذیت می شود. یک روز قرار شد که با ابراهیم، از گیلان غرب به کرمانشاه و از آن جا به …

ادامه نوشته »

?از جبهه برميگشــتم.

به نام خدا ?از جبهه برميگشــتم. وقتي رسيدم ميدان خراسان ديگر هيچ پولي همراهم نبود. به سمت خانه در حرکت بودم. اما مشغول فكر؛ الان برسم خانه همسرم و بچه هايم از من پول ميخواهند. تازه اجاره خانه را چه كنم؟ ســراغ کی بروم؟ به چه کسي رو بيندازم؟ خواستم بروم خانه برادرم، اما او هم وضع خوبي نداشت. سر …

ادامه نوشته »