شهید ابراهیم هادی

❤️عشق یعنے:

❤️عشق یعنے: چشم های پر از محبت شهید? حتی از پشت قاب شیشه ای… عاشقانه،خیره‌خیره دنبال بهانه است که لب باز کند به دوست داشتن تو? به چشم هایش قسم، ابراهیم تو را دوست دارد❤️? ✅ @Ebrahimhadi

ادامه نوشته »

?توی اخلاص نمونه بود

?توی اخلاص نمونه بود. دقت میکرد کار برای خدا باشه. میگفت همه ما باید نیت کارهامون “رضای خدا” باشه. اینجوری زندگیمون با برکت میشه… #شهید_ابراهیم_هادی? ✅ @Ebrahimhadi

ادامه نوشته »

به نام خدا

به نام خدا ?یک روز موتور شوهرخواهرم را از جلوی منزل مان دزدیدند، عده ای دنبال دزد دویدند و موتور را زدند زمین. ابراهیم رسید و دزد زخمی شده را بلند کرد… نگاهی به چهره وحشت زده اش انداخت و به بقیه گفت: اشتباه شده! بروید… ابراهیم دزد را برد درمانگاه و خودش پیگیر درمان زخمش شد. آن بنده خدا …

ادامه نوشته »

? شهید ابراهیم هادی ?

? شهید ابراهیم هادی ? ۵ عڪس از امامِ خود دارد؛ معنے اش را مے دانی؟ یعنے سربازِ امام باش؛ گوش بفرمانش باش؛ پا در رڪاب باش، سینه چاڪ باش ✅ @EbrahimHadi

ادامه نوشته »

توی کوچه بود. همش به آسمون نگاه میکرد

توی کوچه بود. همش به آسمون نگاه میکرد و سرش رو پایین می انداخت. بهش گفتم داش ابرام چیزی شده؟ گفت: تا این موقع یکی از بندگان خدا به ما مراجعه میکرد و مشکلش رو حل میکردیم. میترسم کاری کرده باشم که خدا توفیق خدمت رو ازم گرفته باشه. #شهید_ابراهیم_هادی ? ✅ @EbrahimHadi

ادامه نوشته »

❤️ #دلنوشته

❤️ #دلنوشته سلام… یکی از اقوام معجزه ای از شهید ابراهیم عزیز دیدن، ایشون خودشون خواهر 2شهیدن که گلزار شهدای تهران هستن… و یه برادرشون جانباز هستن… گفتن از بهشت زهرا میومدن عکس شهید ابراهیم رو تومسیر میبینن، بعد به حالت شوخی و خنده به شهید ابراهیم گفتن برو اقا من خودم خواهر2تاشهیدم هرکی رفته سرمزار داداش ابوالفضلم حاجت گرفته، …

ادامه نوشته »

خواهر شهید هادی می گفت:

به نام خدا خواهر شهید هادی می گفت: آخرین باری که ابراهیم به تهران آمده بود کمتر غذا میخورد. وقتی با اعتراض ما مواجه میشد میگفت: باید این بدن را آماده کنم. در شب های سرد زمستان بدون بالش و پتو میخوابید و میگفت: این بدن باید عادت کند روزهای طولانی درخاک بماند. میگفت: من از این دنیا هیچ نمیخواهم …

ادامه نوشته »

سلام بر ابراهیم

❤️ #دلنوشته سلام بر ابراهیم و سلام خدمت همه دلدادگان شهید ابراهیم هادی من دختری 15 ساله هستم که باکتاب سلام بر ابراهیم که توسط روانشناس پایگاه بسیجمون معرفی شد با شهید هادی اشنا شدم عکس روی جلد طوری من رو مجذوب کرد که با خودم گفتم هرطور شده کتاب رو پیدا میکنم و میخونم بعد از یک مدت به …

ادامه نوشته »