گر به بازار دو عالم گذرم ديده من جز تماشاي تو اي يوسف زهرا نكند پاي تا سر همه سوزم به خدا سوز مرا به جز از آتش عشق تو مداوا نكند
ادامه نوشته »اسلام شناسی -شمیم یار
چشم بيمار تو بيمار كند هر كس را
چشم بيمار تو بيمار كند هر كس را جان دهد ْآرزوي فيض مسيحا نكند ديدن روي تو با دادن جان شيرين است رو نما تا كه كسي روي به دنيا نكند
ادامه نوشته »عاشق آن است كه يا ديده به گل وا نكند
عاشق آن است كه يا ديده به گل وا نكند يا به غير از گل روي تو تماشا نكند به گداي تو اگر هر دوجهان را بخشند رد كند از تو به غير از تو تمنا نكند
ادامه نوشته »ميان عاشق و معشوق، چه جاي قيد و مکاني
ميان عاشق و معشوق، چه جاي قيد و مکاني چه اين مکان و چه هرجا، خدا کند که بيايي بدون حُسن تو اي گُل بهار جلوه ندارد گل شکفته زيبا، خدا کند که بيايي
ادامه نوشته »به انتظار قدومت، دو ديده دوخته ام من
به انتظار قدومت، دو ديده دوخته ام من به قفل بسته درها، خدا کند که بيايي دوباره روز گذشت و نيامدي تو وليکن براي لحظه فردا، خدا کند که بيايي
ادامه نوشته »براي اينکه ببينم پس از غياب هزاره
براي اينکه ببينم پس از غياب هزاره مزار مخفي زهرا، خدا کند که بيايي دلم دوباره ز غمها کنون رميده زِهًرجا گرفته بهر تو تنها، خدا کند که بيايي
ادامه نوشته »الا مسافر صحرا خدا کند که بيايي
الا مسافر صحرا خدا کند که بيايي اميد غائب زهرا، خدا کند که بيايي کنون که دل شده پر خون براي خاطر مجنون تو اي حقيقت ليلا، خدا کند که بيايي
ادامه نوشته »ده روز مهر گردون افسانه است وافسون
ده روز مهر گردون افسانه است وافسون یک لحظه خدمت تو، بهتر ز مُلک ما را
ادامه نوشته »آه می کشم تو را با تمام انتظار
آه می کشم تو را با تمام انتظار پر شکوه کن مرا ای کرامت بهار!
ادامه نوشته »خوب است ما هم مثل باران حس بگیریم
خوب است ما هم مثل باران حس بگیریم هر شب سراغی از گل نرگس بگیریم
ادامه نوشته »