مسلمان گمراه

مسلمان گمراه   مردى از امام صادق پرسيد: اسلام و ايمان چيست ؟ و فرق بين اين دو كدام است ؟ امام صادق (ع ) به سؤ ال او جواب نداد. او بار ديگر سؤ ال را كرد، باز امام صادق (ع ) پاسخ نداد. تا اينكه آن مرد، در يكى از راهها با امام صادق ملاقات نمود، و كوچ …

ادامه نوشته »

مجموعه دين اسلام

مجموعه دين اسلام   عمروبن حريث مى گويد: به محضر امام صادق (ع ) رسيدم ، و آن حضرت در منزل برادرش عبدالله بود. گفتم : چرا به اين منزل آمده اى ؟ امام : براى تفريح . عمرو: قربانت گردم ، آيا دينم را براى شما بيان نكنم ؟ (تا بدانم آيا مورد قبول شما هست يا نه ؟) …

ادامه نوشته »

خلاصه دين اسلام

خلاصه دين اسلام   ابى جارود مى گويد: به امام باقر(ع ) عرض كردم : اى فرزند رسول خدا! آيا شما دوستى و پيوند قلبى و پيروى مرا نسبت به خودتان مى دانيد؟ امام : آرى مى دانم . ابى جارود: من سؤ الى از شما دارم كه تقاضا دارم به آن پاسخ دهيد، زيرا بر اثر نابينائى كمتر راه …

ادامه نوشته »

سر چشمه طينت انسان

ويژگيهاى اسلامى و مراحل و خصال ايمان  سر چشمه طينت انسان   عبدالله بن كيسان مى گويد: به محضر امام صادق (ع ) رفتم و گفتم ، قربانت گردم : من غلام شما عبدالله بن كيسان هستم . امام : نژادت را مى شناسم ولى خودت را نمى شناسم . عبدالله : من در بلاد جبل (باختران ) چشم به …

ادامه نوشته »

توانمندى و جوان بودن حضرت مهدى (عج )

توانمندى و جوان بودن حضرت مهدى (عج )  حكم بن ابى نعيم مى گويد: در مدينه به حضور امام باقر(ع ) رفتم و گفتم : (من بين حجرالاسود و مقام ابراهيم (كنار كعبه ) نذر كرده ام كه اگر با شما ملاقات كنم ، از مدينه بيرون نروم ، مگر اينكه بدانم شما قائم آل محمد(ص ) هستيد يا قائم …

ادامه نوشته »

خلاصه دين اسلام

خلاصه دين اسلام   ابى جارود مى گويد: به امام باقر(ع ) عرض كردم : اى فرزند رسول خدا! آيا شما دوستى و پيوند قلبى و پيروى مرا نسبت به خودتان مى دانيد؟ امام : آرى مى دانم . ابى جارود: من سؤ الى از شما دارم كه تقاضا دارم به آن پاسخ دهيد، زيرا بر اثر نابينائى كمتر راه …

ادامه نوشته »

دستور نگرفتن سهم امام ، به خاطر حفظ جان وكلا

دستور نگرفتن سهم امام ، به خاطر حفظ جان وكلا  به عبيدالله بن سليمان ، وزير طاغوت وقت ، خبر دادند كه حضرت مهدى (عج ) داراى چند وكيل است كه سهم امام ها را به نمايندگى از آن حضرت ، از شيعيان مى گيرند. وزير تصميم گرفت تا وكيل ها را دستگير كند، جريان را با خليفه در ميان …

ادامه نوشته »

پذيرش دكانها، بابت بدهكارى سهم امام (ع )

پذيرش دكانها، بابت بدهكارى سهم امام (ع )  عصر غيبت صغرى بود، محمد بن هارون مى گويد: پانصد دينار سهم امام به ناحيه مقدسه امام عصر (عج ) بدهكار بودم ، ولى در مضيقه بودم و دستم تهى بود، از اين رو در مورد بدهكارى خود ناراحت بودم ، پيش خود بدون آنكه به زبان بياورم ، گفتم : (دكانهائى …

ادامه نوشته »

راز قطع حقوق ماهيانه جُنَيد

راز قطع حقوق ماهيانه جُنَيد  (فارس بن حاتم قزوينى ، مردى بدعتگزار و فاسق بود، امام هادى (ع ) كشتن او را لازم دانست ، سر انجام شخصى به نام (جُنَيد) به دستور امام هادى (ع ) (فارس ) را غافلگير كرد و كشت ، و جنيد گريخت و شناخته نشد، امام حسن عسكرى (ع ) حقوق ماهيانه اى براى …

ادامه نوشته »

عزل خدمتكار شرابخوار

عزل خدمتكار شرابخوار  حسن بن خفيف مى گويد: پدرم (خفيف ) گفت : حضرت قائم (ع ) غلامانى به مكه فرستاد و همراه آنها دو خدمتكار نيز بودند، و به من نيز نامه نوشت كه همراه آنها باشم ، من همراه آنها به سوى مكه حركت كرديم ، وقتى كه در مسير راه به كوفه رسيديم ، يكى از آن …

ادامه نوشته »