محمد بن ابى عمير از پرورش يافتگان مكتب اهل بيت عليهم السلام و از روات مورد وثوق و اعتماد است .
ادامه نوشته »دعاى فرمانده لشكر
در يكى از جنگها لشكريان اسلام قلعه اى را محاصره كردند تا با نيروى نظامى آنرا بگشايند و بر دشمن پيروز شوند، قلعه بسيار محكم بود و ايام محاصره بدرازا كشيد. با آنكه سربازان مسلمين در طول اين مدت ، مجاهده بسيار كردند و رنج فراوان ديدند ولى به فتح قلعه موفق نشدند.
ادامه نوشته »راه نجات
على بن ابى حمزه ميگويد: دوستى داشتم كه در ديوان بنى اميه منشى بود. روزى بمن گفت از امام صادق (ع ) استجازه كن ، تا بمحضر مباركش شرفياب شوم . اجازه گرفتم ، در موعد مقرر حضور امام آمد سلام كرد و نشست سپس گفت من در ديوان بنى اميه عضويت داشتم ، در حكومت آنان اموال بسيارى …
ادامه نوشته »امانت و خيانت
يكى از تجار نيشابور چون خيال مسافرت داشت كنيز خود را بشيخ ابى عثمان حميرى برسم امانت سپرده بود. روزى غفلتا نظر شيخ بچهره او افتاد و چون زنى زيبا و با ملاحت بود و اندامى دلربا داشت ، شيخ بى اختيار اسير عشق و پايبند محبت او شد رفته رفته بر عشق و دلباختگى او افزوده گرديد و آتش …
ادامه نوشته »قيامت
پيغمبر اكرم (ص ) روزى بسلمان و اباذر هر كدام درهمى داد سلمان درهم خود را انفاق كرد و به بينوائى بخشيد ولى اباذر صرف در مخارج خانواده خود كرد، روز بعد حضرت دستور داد آتشى افروختند و سنگى را بر روى آن گذاردند همينكه سنگ گرم شد و حرارت شعله هاى آتش در دل آن اثر كرد سلمان و …
ادامه نوشته »مستمند حقيقى
روزى رسول اكرم (ص ) باصحاب خود فرمود فقير و بينوا كيست ؟ اصحاب جواب دادند كسيكه درهم و دينار نداشته و دستش از مال دنيا تهى باشد،
ادامه نوشته »تصفيه حساب
سيد نعمة الله جزائرى در انوار نعمانيه باب احوال بعد از مرگ مى نويسد: كه در اخبار است مرد مستمندى از دنيا رفت و از صبح كه جنازه او را بلند كردند تا بشام از دفنش فارغ نشدند بواسطه كثرت ازدحام و انبوه جمعيت بعدها او را در خواب ديدند، پرسيدند خداوند با تو چه كرد؟
ادامه نوشته »عدالت
عالم جليل آقاى حاج ملا محمد كزازى در قم قضاوت ميكرد حاج ميرزا ابوالفضل زاهدى گفت كه برادر ايشان يكنفر را كشته بود اولياء مقتول پيش ملا شكايت برده و تقاضاى قضاوت كردند،
ادامه نوشته »قضاوت
ابوحمزه ثمالى از حضرت باقر عليه السلام نقل ميكند كه ايشان فرمودند در بنى اسرائيل عالمى بود ميان مردم قضاوت ميكرد.
ادامه نوشته »درخواست عقيل
در صواعق محرقه مينويسد: روزى عقيل از على عليه السلام درخواست كمك مالى كرد و گفت من تنگدستم مرا چيزى بده .
ادامه نوشته »