در صواعق محرقه مينويسد: روزى عقيل از على عليه السلام درخواست كمك مالى كرد و گفت من تنگدستم مرا چيزى بده .
ادامه نوشته »امام به فكر شيعيان است
در اعلام الورى طبرسى مى نويسد كه عبدالله بن سنان گفت : براى هرون الرشيد لباسهاى فاخر و گران قيمتى آورده بودند هارون آنها را بعلى بن يقطين وزير خود بخشيد و از جمله آن لباسها دراعه بود از خز و طلا بافت كه بلباس پادشاهان شباهت داشت على بن يقطين آن لباسها را باضافه اموال زياد ديگرى براى موسى …
ادامه نوشته »پاداش صابران
مرد نابينائى حضور پيامبر گرامى آمد و تقاضاى دعا كرد، گفت از خدا بخواه كه پرده نابينائى را از چشمم بر كنار كند و قدرت ديدم را بمن برگرداند.
ادامه نوشته »از على (عليه السلام ) بياموزيد
صاحب دررالمطالب مينويسد كه على (ع ) در بين راه متوجه زن فقيرى شد كه بچه هاى او از گرسنگى گريه ميكردند و او آنها را به وسائلى مشغول ميكرد و از گريه بازميداشت .
ادامه نوشته »دروغگو
حضرت صادق (ع ) فرمود براى مردى اميرالمؤ منين عليه السلام پنج بار شتر خرما فرستاد و او شخصى آبرومند بود كه جز از على عليه السلام از ديگرى درخواست و سؤ الى نميكرد.
ادامه نوشته »على عليه السلام و كاسب بى ادب
در ايامى كه اميرالمؤ منين (ع ) زمامدار كشور اسلام بود اغلب به سركشى بازارها ميرفت و گاهى بمردم تذكراتى ميداد. روزى از بازار خرمافروشان ، گذر ميكرد دختر بچه اى را ديد گريه ميكند ايستاد و علت گريه اش را پرسش كرد.
ادامه نوشته »مادر قهرمان
ام سليم ، از جمله زنان با ايمان در عهد رسول اكرم (ص ) است . شوهرش ابى طلحه نيز از مسلمانان واقعى و از اصحاب صديق و باارزش پيشواى اسلام بود و در جنگهاى بدر، احد، خندق ، و ديگر غزوات حضور داشت و در ركاب آنحضرت صميمانه انجام وظيفه ميكرد.
ادامه نوشته »خانه مؤ منين در بهشت
هشام بن حكم نقل ميكند كه مردى از كوهستان خدمت حضرت صادق عليه السلام آمده و ده هزار درهم بايشان داد و گفت تقاضاى من اينست كه خانه اى خريدارى فرمائيد تا از حج كه برگشتم با عيال و اطفال خود در آنجا مسكن كنم و بعزم مكه معظمه خارج شد. چون مراجعت نمود حضرت او را در منزل خود …
ادامه نوشته »چه كسى بينا است
ابوبصير گفت در خدمت حضرت امام محمد باقر عليه السلام بمسجد رفتم جمعيت بسيارى مى آمدند و ميرفتند حضرت فرمود از مردم بپرس آيا محمد باقر را مى بيند يا نه ؟
ادامه نوشته »بشر قوى تر است
هنگاميكه نمرود نتوانست با آتشيكه افروخت ابراهيم خليل عليه السلام را بيازارد و خود را در مقابل او عاجز ديد خداوند ملكى را بصورت بشر بسوى او فرستاد كه او را نصيحت كند ملك پيش نمرود آمد و گفت خوبست بعد از اين همه ستم كه بر ابراهيم روا داشتى و او را از وطن آواره كردى و در ميان …
ادامه نوشته »