حصن نا محدود الله

حصن نا محدود الله

اگر کسى به يگانه محبوب بى نهايت هستى – الله – که آفرينش، پيشانى بندگى بر آستان خدايى اش مى سايد وتمامى مخلوقات در ذات بى همتايش متوله ومتحيرند عشق ورزد، چنان وسعت بينشى مى يابد که هر چه پرواز کند وبالاتر بپرد، در اوج آسمان عشق، کششى والاتر او را به سوى خويش مى خواند وبدين ترتيب مسير پرواز او نقطه پايان ندارد. شاهد نيکويى بر اين ادعا کلمات بلند وبى پايان اوست که نشان از خود او دارد، زيرا که ترفيع مقامات انسان عاشق را حد معينى نيست، وبا انس گرفتن با آنها، او را در مدارج کمال، يکى پس از ديگرى پرواز مى دهد، ولذا درباره همنشينى با براق تيز پرواز آياتش معصومين بزرگوارمان سلام الله عليهم اجمعين فرموده اند: اقرأ وارقأ.(26)

بخوان وپرواز کن. واين بدان معناست که هر آيتى از آن، در روز حشر، شهپرى پر توان است که در درجات بى انتهاى کمالات در بهشت جاودان او را پرواز مى دهد. گويى از آنجا که سراپاى اين آيات، صدق وراستى وتقوا ودرستى است که از منشا صدق وسرچشمه راستى نشات گرفته، اينان ونديمانشان (محبوب هاى بحق) نيز، به اعتبار سنخيت وهمگونى وانس چنان بينش بلند وبصيرت عميق يافته اند که ديگر ايستايى وتوقف وسکون برايشان نامفهوم است، پس به موازات انس روحى خود با آيات کريمه، آنان نيز به پرواز آمده، به اوج بالاى بندگى مى رسند. پس، بنابر آنچه گفته شد، وسعت آستانه وحصن چنين محبوبى بى نهايت است ورفعت آن به بلنداى رفعت وجلال خود اوست ونفاد وبه آخر رسيدن را در آن راهى نيست، چرا که کلمات جانفزاى او که تنها آياتى از اوست، چنين است واو خود، در معرفى کلامش اشاره مى فرمايد که اگر در اين گلزار که بخشى از آستانه وذره اى از جلال وعظمت اوست، يکايک اشجار بوستان آفرينش براى کتابت آن کمر همت ببندند وتمامى درياها مرکب شوند، فرياد عجز وناتوانى سر خواهند داد وزبان به عجز خود خواهند گشود: (لو کان البحر مدادا لکلمات ربى لنفد البحر قبل ان تنفد کلمات ربى ولو جئنا بمثله مددا).(27)

اگر دريا مرکب باشد براى کلمات پروردگار من، دريا پايان مى پذيرد پيش از آن که کلمات پروردگارم پايان پذيرد ولو مانند آن را به کمک بياوريم. وبدين ترتيب، پروانگان شيداى دربار قرآنهاى ناطق – ائمه اطهار سلام الله عليهم اجمعين – نيز در آسمانى بى منتها اوج مى گيرند واز جنتى نامحدود برخوردارند، که هر چند در عرصه شخصيت وآستانه جلال آنان سير وسياحت کنند، به آخر نمى رسند وهر لحظه وله وشيدايى شان در اين دربار فزونى مى يابد. واين حصن رفيع بى منتها همان است که در لسان گوياى روايت از آن به عالم ولايت تعبير شده واين عالم ولايت، حصن ودژ شکوهمند محبوب اول – خداوند – وعرصه اوج پيشوايان معصوم عليهم السلام است: يقول الله عز وجل: ولايه على بن ابى طالب حصنى فمن دخل حصنى امن من عذابى.(28)

ولايت على بن ابى طالب (عليه السلام) دژ من است، پس هر کس وارد دژ من شود از عذاب من ايمن خواهد بود. ونيز: يقول الله عز وجل لا اله الا الله حصنى فمن دخل حصنى امن من عذابى.(29)

کلمه لا اله الا الله دژ من است. پس، هر آن کس که وارد دژ من گردد از عذاب من در امان خواهد بود. از جمع دو کلام الهى چنين نتيجه گرفته مى شود که حصن حصين محبوب شامل جهان نامتناهى توحيد ويکتاپرستى وعالم ولايت است وهر دو، عالم قرب وولايت ونزديک هم اند وهر دو حصن حصين خداوند تبارک وتعالى وخزانه بى پايان الهى اند که از رنگ محدوديت وخطرات پاک مى باشند وهمانجاست که جايگاه استقرار اولياى حق وميعادگاه ديدار بدون حجاب با يار است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.