خستگى ناپذيرى در آئينه گفتار معصومين

خستگى ناپذيرى در آئينه گفتار معصومين

در گفتار گهربار اسلاف بزرگوار آن مولاى غائب سلام الله عليه نيز بدين نکته اشاره شده است:

1 – مفضل بن عمر نقل مى کند که از مولايم امام صادق عليه السلام شنيدم که فرمود: فيما ناجى الله عز وجل بن عمران عليه السلام ان قال له: يابن عمران، کذب من زعم انه يحبنى فاذا جنه الليل نام عنى. ا ليس کل محب يحب خلوه حبيبه؟! ها انا ذا يابن عمران مطلع على احبائى اذا جنهم الليل حولت ابصارهم من قلوبهم، ومثلت عقوبتى بين اعينهم، يخاطبونى عن المشاهده، ويکلمونى عن الحضور.(10)

در ميان آنچه خداى عز وجل موسى بن عمران را ندا مى داد به او فرمود: اى فرزند عمران! دروغ مى گويد آن که گمان مى کند مرا دوست دارد اما شب به خواب مى رود واز من جدا مى شود. آيا چنين نيست که هر دوستى خلوت محبوب خويش را مى طلبد؟! اى پسر عمران! وقتى تاريکى شب آنان را فرا گيرد، چشم دلشان را به سوى خود بر مى گردانم وعقوبت خويش را در مقابل چشمانشان متمثل مى کنم، بدانسان که با من خطاب مى کنند گوئى که مرا مى بينند وبا من به سخن مى پردازند گوئى که خود را در حضور من مى يابند. آرى، اين گونه است که عاشق، احساس خواب وخستگى نمى کند ودر تمامى آنات زندگى خويش، با نيروى لا يزال محبوب لم يزل، به سوى وصال او گام بر مى دارد ودر اين راه به مشکل ترين وجانفرساترين کارها دست مى يازد واين کلام زيباى معروف را هماره نصب العين خويش قرار مى دهد که: افضل الاعمال احمزها. بهترين کارها سخت ترين آنهاست.

2 – امام صادق عليه السلام نيز، در اين زمينه، خوش گفتارى از نبى اکرم صلى الله عليه وآله نقل مى فرمايند: افضل الناس من عشق العباده فعانقها واحبها بقلبه وباشرها بجسده وتفرغ لها فهو لا يبالى على ما اصبح من الدنيا على عشر ام على يسر.(11)

با فضيلت ترين مردم کسى است که به عبادت عشق مى ورزد وبا آن هم آغوش مى گردد واز اعماق دل آن را دوست مى دارد وبا تمامى وجود براى آن به پا مى خيزد وخود را براى آن مهيا وآماده مى سازد. پس، چنين کسى باکى از آن ندارد که شب خويش را در آسايش ونعمت به صبح رساند يا در سختى ونعمت.

3 – امام چهارم شيعيان، حضرت على بن الحسين عليه السلام، آن چنان در عبادت وبندگى خود را به سختى مى افکند که لقب سجاد وزين العباد گرفت. ايشان در فرازى از مناجاتهايش اين گونه با محبوب خويش راز ونياز مى کند واز او مى خواهد که: وتتولنى بما تتولى به اهل طاعتک والزلفى لديک… واتعب نفسه فى ذاتک واجهد فى مرضاتک.(12)

ولايت وقيمومت مرا مانند اهل طاعت خود قرار ده، آنان که به مقام تو قرب يافته اند… ومرا در زمره آنان قرار ده که خود را براى تو به زحمت انداخته اند ودر راه تو کوشيده ورنج برده اند. رنج بردن در مسير عبادت وبندگى ونيايش وگريه در آستان معبود يکتاى جهان، موجب مى شود که سموم وناخالصيهاى روح وجان دفع شود واين خود نشانگر استقامت وتوان عاشق در راه رسيدن به رضاى معشوق است. ودر دعاى بيستم صحيفه اين چنين مناجات مى کند که: اللهم صل على محمد وآل محمد واجعل اوسع رزقک على اذا کبرت واقوى قوتک فى اذا نصبت ولا تبتلينى بالکسل عن عبادتک. خداوندا! بر محمد وآل محمد درود فرست، ووسيع ترين روزى خود را به من در هنگام پيرى عطا کن وآن هنگام که خستگى مرا فراگرفت بيشترين نيرويت را در من قرار ده ومرا به کسالت وتنبلى در عبادتت مبتلا مفرما. واين چنين نيرومندى به خاطر عشق وايمانى است که نسبت به محبوب پيدا مى شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.